by farbod | دسامبر 5, 2015 | آثار ملی ایران, اثار باستانی, ایلخانی, مـیراث فرهنگی, ورامـین |
امامزاده یحیی ورامـین
آرایـه های گچبری بقعه امامزاده یحیی ورامـین
بقعه امامزاده یحیی
نویسندگان: یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند بهاره تقوی نژاد
صدیقه مـیرصالحیـان
چکیده
بقعه امامزاده یحیی درون محله کهنـه گل شـهرستان ورامـین، یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند یکی از بناهای برجای مانده از دوره ایلخانی هست که بـه واسطه تزیینات گچبری و کاشیکاری های خود، اهمـیتی جهانی دارد.
در این بقعه، آرایـه های گچبری وسعت زیـادی از تزیینات را بـه خود اختصاص داده هست به گونـه ای کـه در بخش های مختلف بنا از جمله: گوشـه سازی ها (سه کنج)، دیوار سمت قبله، سقف و کتیبه ثلث تاریخدار درون بقعه، مـی توان نمونـه های منحصر بـه فردی از این تزیینات را مشاهده کرد. یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند این آرایـه ها با تلفیقی از نقوش گیـاهی و هندسی بسیـار زیبا و متنوع، بـه صورت برجسته و با تکنیک آژده کاری بـه همراه رنگ های اُخرایی و سیـاه؛ جلوه های بصری بدیعی از گچبری عصر ایلخانی را فراهم آورده است.
در این مقاله قصد داریم با روش تاریخی-توصیفی، با استناد بـه منابع کتابخانـه ای و بر پایـه پژوهشی مـیدانی، بـه معرفی و بررسی انواع آرایـه های گچبری موجود درون این بنای تاریخی پرداخته، ارزش های بصری نقوش و طرح ها را مورد مطالعه قراردهیم.
کلید واژه ها: ایلخانان، امامزاده یحیی ورامـین ، تزیینات گچبری، نقوش، ترکیب بندی
مقدمـه:
به گفته استاد پیرنیـا :
به علت فقدان بناهای باقیمانده از آرامگاه های قرون اولیـه اسلامـی، نوشتن تاریخی درباره آن ها با استدلال کافی همراه نخواهد بود اما روشن هست که رشد آئین تشیع، نقطه اوج این تحولات بـه شمار مـی آید(پیرنیـا، 1387: 60).
شیعیـان بـه جهت حفظ خاطره گذشتگان علی الخصوص ائمـه اطهار و امامزادگان و بزرگداشت آنان، بـه ساخت بقعه و آرامگاه ابراز علاقه نمودند بـه گونـه ای کـه آرامگاه ها بـه عنوان سمبل خواسته های سیـاسی و مذهبی شیعه شناخته شد(پاستاد یرنیـا، 1387: 61).
شکوفایی ساخت بقاع بر مزار امامزادگان را بـه دوره پیش از سلجوقی(آل بویـه) نسبت مـی دهند اما شاید بتوان ریشـه توجه بـه زیـارت و زیـارتگاه و استمداد از مدفونین زیـارتگاه ها را درون دوره ایلخانی جستجو کرد.
اگرچه زیـارت مشاهد متبرکه از سوی سلاطین مغول با جنبه های سیـاسی و اجتماعی همراه بود ولی، توجه بـه اصل زیـارت اماکن متبرک بـه هر دلیل کـه باشد قابل انکار نیست(مصلّی، 1381).
هرکدام از این بقعه ها یک موزه معماری نیز بـه شمار مـی رود کـه از لحاظ فنون ساختمانی درون زدن تاق و گنبد، که تا الگوهایی کـه در ساختمان سازی آنـها استفاده شده و همچنین همـه هنرهایی کـه در تزئینات آن بـه کار رفته (مانند: کاشی کاری، گره سازی با آجر یـا کاشی، گچبری ، آثار منبت و معرق چوب، انواع ضریح ها و کتیبه هایی با اقلام و خطوط مختلف) شایـان توجه هست (پیرنیـا،1390: 312).
شـهر ورامـین نیز از جمله شـهرهای شیعه نشین از قرن پنجم هجری و حتی قبل از آن بـه شمار مـی آید.
مردمان این شـهر بـه جهت نزدیکی بـه ری، قم و طبرستان و سبرخی سادات درون آن بـه تشیع گرویدند و به همت این خاندان های شیعی تعدادی مدرسه، مسجد و هم چنین مقبره هایی به منظور برخی امامزادگان ساخته شد (جعفریـان، 1376).
امامزاده یحیی ورامـین از جمله آثار شیعی برجای مانده درون این شـهر هست که ساختار معماری و تزئینات کاشی کاری و گچبری (تاریخ دار) این بقعه، از تکمـیل یـا احداث آن درون دوره ایلخانی حکایت مـی کند.
این آرایـه های گچی مملو از نقش مایـه ها و ترکیب بندی هایی هست که تقریبا درون اکثر بخش های بنا از جمله: محراب، تاقچه، پشت بغل، تاق، دیوار و … بـه چشم مـی خورد و نشان از تخیل نامحدود طراحان، حمایت حاکمان و سفارش دهندگان و رونق کارگاه های سازنده آثار دارد کـه منجر بـه خلق چنین نمونـه های منحصر بـه فرد و متنوعی شده است.
با توجه بـه این انواع نقوش و آرایـه های گچی این بنا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته و تنـها بـه ارائه تصاویر محدودی درون برخی منابع بسنده شده است، لذا پرسش اصلی پژوهش این هست که: انواع آرایـه های گچبری موجود درون بنای امامزاده یحیی ورامـین کدام هست و این نقوش چه ویژگی های بصری دارد؟ بنابراین این مقاله با هدف معرفی و شناخت هر چه بیشتر تزئینات گچی امامزاده یحیی، آنالیز خطی(3) و ارائه تقسیم بندی این آرایـه ها از حیث تنوع نقوش و کتیبه های بنا صورت گرفته و در ادامـه بـه همخوانی این تزئینات با مبانی فرهنگ اسلامـی اشاره مختصری شده است. یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند پیشینـه تحقیق: درون منابع مختلفی شامل کتب و مقالات، بـه تاریخچه و آثار تاریخی ورامـین پرداخته شده هست که از مـهم ترین این منابع مـی توان از کتاب ” معماری اسلامـی ایران درون دوره ایلخانان ” اثر دونالد. ن. ویلبر نام برد. امامزاده یحیی کـه یکی کـه از آثار مـهم شـهرستان ورامـین درون دوره ایلخانی بـه شمار مـی رود نیز درون این کتاب معرفی و توصیف شده است؛ اما آن چه درون خصوص نقوش و تزئینات این بقعه بیشتر مورد اهمـیت واقع شده، کاشی های زرین فام(4)، محراب و سنگ قبر کاشیکاری آن بوده و تنـها اشاره مختصری بـه تزئینات گچبری این بنا شده است. آرتور پوپ درون کتاب سیری درون هنر ایران، بخش معماری اسلامـی (ج3) و معماری ایران نیز بـه کاشیکاری های موجود درگچبری های این بنا اشاره کرده است. مادام دیولافوآ نیز درون سفرنامـه خود با عنوان ایران، کلده، شوش مشاهدات خود از این بنای تاریخی را بیـان مـی کندکه اطلاعات ارزشمندی را از وضعیت بنا درون قرن نوزدهم مـیلادی درون اختیـار خواننده قرار مـی دهد. مقالات متعددی نیز درون رابطه با ورامـین و آثار تاریخی آن نگاشته شده هست که از آن جمله مـی توان بـه مقاله ای با عنوان ” امامزاده یحیی ” اثر حسین قره چانلو (1372) اشاره کرد. درون این مقاله بـه اختصار بـه توصیف کلی معماری بنا، شرح نسب و شجره نامـه امامزاده یحیی پرداخته است.
در مقاله دیگری با عنوان ” نگاه اجمالی بـه پیشینـه و آثار باستانی شـهرستان ورامـین ” نوشته همایون رضوان (1385)، توصیف مختصری درباره آثار گچبری بنا ارائه شده است. اما درون سایر مقالات نظیر ” جغرافیـای تاریخی ورامـین ” علاءالدین آذری (1348) و ” جغرافیـای تاریخی و آثار تاریخی ورامـین ” حسین قره چانلو (1353)، بعد از شرح سابقه تاریخی بنا و ویژگی های معماری آن، بـه صورت اجمالی از تزئینات دیواری آن یـاد شده هست که بیشترین سهم توجه را کاشی های زرین فام بـه خود اختصاص داده اند و در خصوص تزئینات گچبری مطلب خاصی نوشته نشده است.
با مروری بر تحقیقات انجام شده درمـی یـابیم کـه هیچ یک از این مطالعات (که عمدتاً بـه سال های دور نیز تعلق دارند)، درون خصوص آرایـه های گچبری این بقعه و سهم عمده آن ها درون شکل گیری تزئینات بنای مذکور، اطلاعات مفید و جامعی را درون اختیـار مخاطب قرار نمـی دهند، لذا درون این پژوهش سعی شده که تا در حد امکان نقوش و تزئینات گچبری امامزاده یحیی معرفی، شناسانده و طبقه بندی شود.
روش تحقیق: این پژوهش بـه روش تاریخی- توصیفی انجام شده هست و شیوه گردآوری اطلاعات بر تحقیقات کتابخانـه ای (کتب، مقالات و سایت های اینترنتی معتبر) و مطالعات مـیدانی نگارندگان از بنا (تهیـه تصاویر و مستند نگاری از تزئینات گچبری) استوار است. درون متن مقاله نیز بـه معرفی و طبقه بندی انواع آرایـه های گچبری و آنالیز خطی نقش مایـه ها پرداخته شده که تا ویژگی های بصری آن ها آشکار گردد.
1-1- جغرافیـای تاریخی ورامـین
شـهرستان ورامـین درون 51 درجه و 39 دقیقه طول شرقی و 35 درجه و 19 دقیقه عرض شمالی از خط استوا قرار دارد.(پاپلی یزدی،1367: 574) این شـهرستان با مساحت 2431 مترمربع درون جنوب شرقی تهران و 35 کیلومتری شرق شـهر ری واقع شده هست و از شمال بـه پاکدشت، از جنوب بـه استان قم، از غرب بـه ری و از شرق بـه گرمسار منتهی مـی شود (رضوان،1376). وجه تسمـیه آن بـه درستی معلوم نیست ولی درون برهان قاطع چنین آمده است: « ورام بر وزن سلام چیزهای سهل و سبک کم وزن را گویند و نام شـهری هست از ملک ری کـه به ورامـین اشتهار دارد»(خلف تبریزی،1341: 1189). لرد کرزن نیز درون این باره مـی گوید، درون وندیداد نام دو محل بـه نام «راجیس» و «دازنا» ذکر شده کـه شاید همان ری و ورامـین باشد. حفاری ها و کشفیـات بـه عمل آمده درون این منطقه، حاکی از دوره های پارینـه سنگی، نوسنگی و هم چنین هزاره های ششم که تا اول قبل از مـیلاد و دوره ساسانی (اسکارچیـا، 1384: 77) است. اما با توجه بـه محیط اقلیمـی این شـهرستان بـه احتمال زیـاد درون دوره اسلامـی نیز هم چنان سو تمدن درون این ناحیـه ادامـه داشته است، لیکن تاکنون آثار قابل توجهی از شش قرن اولیـه اسلامـی بـه دست نیـامده است(رضوان، 1376). آن چه از فحوای کلام مورخان و جغرافیـا نویسان پیش از حکومت مغول مـی توان درک کرد این هست که درون زمان حکومت آل بویـه ورامـین قصبه بزرگی بوده و از نواحی کشاورزی عمده بـه شمار مـی آمده هست (آذری، 1348). جغرافیدانان اسلامـی چون: اصطخری، ابن حوقل، جیحانی و ابن اثیر نیز درباره آبادانی این منطقه مطالبی را ذکر کرده اند و از آن بـه عنوان یکی از قصبات مـهم و پرجمعیت ری نام اند(رک. اصطخری، 1368: 171؛ ابن حوقل، 1345: 121و 122؛ جیـهانی، 1368: 147؛ ابن اثیر، 1370: 226).
سمعانی درون این باره مـی نویسد:
«ورامـین دهی بزرگ شبیـه بـه شـهرهاست و از آن جا بسیـاری از اهل علم بیرون آمده اند»(سمعانی، 1354: 94).
ورامـین که تا پیش از حمله مغول بر ایران و خرابی ری؛ اهمـیت و شـهرت چندانی نداشت و جزیی از ایـالت ری محسوب مـی شد (آذری،1348) اما بعد از استیلای مغول بر ایران و نابودی این شـهر باستانی توسط آن ها (سال 617 هـ.ق)، منطقه ورامـین بـه سبب داشتن مراتع وسیع و سرسبز مورد توجه اشغالگران قرار گرفت و دیری نپائید کـه مرکز تومان؛ یعنی مقر تشکیلات اداری و مالی ایـالت گردید.
به دستور غازان خان و به منظور ممانعت از تخریب کامل ری، عمارتی چند درون ورامـین احداث شد اما این مساله هم نتوانست از نابودی این شـهر جلوگیری کند، زیرا اهالی آن بـه دو شـهر ورامـین و تهران نقل مکان کرده بودند(لسترنج،1373: 233)
در این زمان بناهای با عظمتی درون ورامـین ساخته شد کـه قابل مقایسه با عظیم ترین بناهایی هست که درون پایتخت های حکومت های قبل و بعد ساخته شده اند، از آن جمله مـی توان بـه مسجد جامع ورامـین، برج علاءالدین(علاء الدوله) و امامزاده یحیی اشاره نمود.(کریمان،1354: 632)
اما با رونق گرفتن شـهر تهران درون قرن هشتم هجری، بسیـاری از مردم شـهرهای اطراف از جمله ورامـین بـه تدریج بـه آن جا کوچ د، بـه طوری کـه در سال 809 هـ.ق، ورامـین تقریباً متروک و غیرمس دیده مـی-شد.(رجبی، 1371) درون حقیقت مـی توان گفت کـه اوج شکوفایی شـهر ورامـین درون زمان سلطنت سلطان محمد خدابنده (716-703هـ.ق) و فرزندش سلطان ابوسعید بهادر(736-716هـ.ق) بوده کـه یـادگارهای آن دو خان مسلمان و شیعی مذهب، هنوز درون ورامـین موجود است(کیـانی، 1368: 235). با طلوع دولت صفوی و انقراض تیموریـان و ترکمانان، بـه واسطه توجه سلاطین صفوی بـه ساخت و ساز بناها، بعضی از روستاها و قصبات ری رو بـه آبادانی رفت و در نتیجه مردم روستاهای دیگر از جمله ورامـین، بدان روی آوردند(قره چانلو،1353). بارتولد، مؤلف کتاب جغرافیـای تاریخی ایران مـی نویسد:«پس از اعتبار یـافتن تهران، ظاهراً اهالی ری و ورامـین بـه تدریج بـه تهران نقل مکان د.»(بارتولد،1377: 181) از آن بـه بعد ورامـین رو بـه ویرانی و خرابی گذارد و دیگر اهمـیت سابق خود را بـه دست نیـاورد. که تا زمان سلطنت رضاشاه، ورامـین بـه صورت دهکده ای بیش نبود، اما درون زمان سلطنت وی، این شـهر دوباره یکی از مراکز مـهم کشاورزی ایران گردید و تأسیس کارخانـه های صنعتی (قندسازی، روغن کشی و پنبه پاک کنی) بر اهمـیت آن افزود(خمسه،1387). آثار تاریخی فراوانی درون ورامـین وجود دارد کـه گویـای پشتوانـه تاریخی غنی درون این منطقه است. برخی از آثار این شـهر عبارتند از: قلعه ایرج:یکی از بینظیرترین قلعههای خشتی جهان درون نزدیکی ورامـین کـه امروزه از چهار دروازه آن، تنـها دروازه اصلی باقی مانده است(قره چانلو، 1353)، کارونسرای دیرگچین: منزلگاه بسیـار مـهمـی بر سر راه های قم بـه ری، قم بـه ورامـین، قم و ساوه بـه طرف خراسان و بر ع، کـه محققین قدمت این بنا را بـه دوره ساسانی نسبت داده اند (ریـاضی،1348)،
امامزاده یحیی: بنایی از دوره ایلخانی کـه شالوده آن را بـه عصر سلجوقی نیز منسوب کرده اند و با تزئینات کاشیکاری و گچبری نفیس(ویلبر، 1365،201-199)، بقعه شاهزاده حسین: امامزاده ای از دوره ایلخانی (حدود 730 ه.ق)(اسکارچیـا، 1384: 77)، شامل بقایـا و محراب زیبایی از کاشی معرق لاجوردی و فیروزه ای (مشکوتی، 1345: 203)، برج علاءالدوله:برج مقبره ای درون شمال مسجد جامع و در ضلع جنوب شرقی مـیدان اصلی ورامـین (تاریخ 680هـ.ق)(آذری1348)، مسجد جامع ورامـین: مسجدی چهار ایوانی کـه در ایـام سلطنت سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) ساختمان آن شروع شد و بر طبق کتیبه سردر، درون زمان ابوسعید بـه سال 722 هـ.ق پایـان یـافته است(شیبانی و محبعلی، 1365) و امامزاده علی و سکینـه بانو: از جمله بناهای دوره صفویـه (مصلّی، 1381).
معرفی بنای امامزاده یحیی:
بنای موسوم بـه امامزاده یحیی یکی از چند اثر تاریخی منسوب بـه دوره ایلخانی درون ورامـین هست که با شماره 199 درون فهرست آثار تاریخی بـه ثبت رسیده هست (کیـانی،1387: 85). این بقعه درون جنوب شرقی شـهر ورامـین؛ درون محله معروف بـه کهنـه گل واقع شده هست و فاصله آن بـه خط مستقیم که تا مسجد جامع بسیـار کم (حدود یک کیلومتر) هست (تصاویر1 و 2). درون گذشته راه وصول بـه بقعه راه باریکی بود کـه از مـیان مزارع گندم و صیفی جات مـی گذشت ، اما امروزه بـه علت توسعه شـهر ورامـین بنای امامزاده درون داخل محدوده شـهری قرار گرفته است(کیـانی،1368: 240)
ابوالفرج اصفهانی راجع بـه سلسله النسب امامزاده یحیی مـی نویسد: «یحیی بن علی ابن عبدالرحمن بن قاسم بن حسن بن زید (بن ابی محمد الحسن)، مادرش عبدالله بن ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب است؛ و او را یـاران عبدالله بن عزیز حاکم شـهر ری، درون یکی از قراء ری بـه قتل رسانیدند»(الاصفهانی،1380: 635) ابواسماعیل ابراهیم بن ناصر بن طباطبائی نیز مـی نویسد: «از طالبیـانی کـه وارد بـه ورامـین شدند یکی فرزند قاسم بن الحسن بن زید بن الحسن بوده است. نام او یحیی بن علی ابن عبدالرحمن بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مـی باشد.» (کیلو گیلانی ، 1367: 47؛ جعفریـان، 1376: 122؛ ابن طباطبا، 1372: 426؛ طباطبایی، 1377: 345).
براساس کتیبه گچبری تاریخ دار موجود درون بنا، بانی این بقعه «ابومحمد الحسن بن المرتضی بن الحسین بن محمد بن الحسن بن ابی زید»(جعفریـان، 1376؛ رکوعی، 1373: 301) و تاریخ ساخت، محرم سال 707هـ. ق است(تصاویر 3 و4).
سبک معماری مقبره، شباهت زیـادی با مسجد جامع ورامـین و مقبره علاءالدین دارد. مدخل بنا رو بـه سمت شمال و دارای حیـاط وسیعی هست که اکنون بـه قبرستان تبدیل شده هست (کیـانی، 1368، 240). پلان هشت ضلعی، وجود تاقچه ها و سه کنج های عمـیق گوشـه ای، وجود یک سلسله فرورفتگی روی نمای خارجی گنبد و بهره گیری سرشار از گچبری (مانند توپی های گچی ته آجری(6)، آژده کاری ها و نقوش سوزنی برجسته و …) همـه از خصوصـیـاتی هست که بیشتر درون ابنیـه دوره ایلخانی دیده مـی شود(ویلبر،1365: 120) اما برخی محققان شالوده آن را بـه دوره پیش از مغول نیز منسوب کرده اند (رضوان، 1385)دیولافوآ درباره سلجوقی بودن بنا مـی گوید: «این بنا درون قرن دوازدهم مـیلادی درون دوران سلطنت سلجوقیـان بر پا شده است. درون داخل آن بنا چند ضلعی نوک تیزی هست که از حیث شکل مانند گنبد نخجوان(7) هست و درون دوره غزنویـان (583-351ه.ق) ساخته شده و خوب معلوم هست که بنای تازه را با این بنای قدیمـی هم آهنگ کرده و ساختمان های قدیم و جدید را بـه هم متصل ساخته اند»(دیولافوا، 1369: 158) (تصویر 3). زاره کـه خود از بنای امامزاده دیدن کرده از وجود برج هشت گوش درون داخل، طاقچه های مسطح، محراب و تزئین شبستان امامزاده با کاشی تاریخ های تاریخ دار (661-660 هـ.ق) سخن مـی گوید. اما درون حال حاضر سردر، تاق ها و برج هشت گوش همـه از بین رفته اند(ویلبر،1365: 120)بنای کنونی امامزاده از دو بخش متاخر و متقدم تشکیل شده است، الحاقات جدید شامل دو ایوان شمالی و جنوبی و ده غرفه درون اضلاع شرقی و غربی (رضوان، 1376)، دیواره و سردر جدیدی درون قسمت جنوبی بـه منظور نگهداری و جلوگیری از ریزش بنا و احداث هشت دریچه مشبک درون گنبد آجری این بقعه کـه فاقد تزئینات کاشی کاری است(آذری1348). صحن بنای امامزاده بـه شکل برج و دارای چهار کنج طاق نما(8) است(زنده دل،1376: 109)، بـه گونـه ای کـه ساختمان از خارج بـه شکل مربع و از داخل هشت گوش است.
اهمـیت تاریخی این بنا مرهون تزئینات زیبای کاشی کاری و گچبری آن است. سیـاحانی کـه سابقاً از امامزاده یحیی بازدید کرده-اند، شرح مبسوطی راجع بـه کاشی های شفاف و زیبا و کتیبه برجسته آن بـه خط ثلث و محراب نفیس این بنا درون سفرنامـه خود نوشته اند و حتی کاشی های آن را بی نظیر و بی همتا ذکر کرده اند(آذری، 1348). زاره(9) اولین محققی هست که از این محراب نام مـی برد (ویلبر، 1365: 120) دیولافوآ نیز درون این باره مـی نویسد: «در هیچ جا کاشی هایی صاف تر و درخشنده تر از کاشی های امامزاده یحیی پیدا نخواهد شد. این کاشی های فلزی رنگ سه دسته اند. دسته اول کمـی زرد رنگ است؛ دسته دوم رنگ فلزی برنج مانندی دارد و دسته سوم تیره تر و مانند مس قرمز است. کاشی های ستاره ای و صلیبی کـه قبر و محراب و دیوارها را تزئین کرده اند، دارای یک نوع اهمـیت هنری و صنعتی هستند و به واسطه صفات و خصائص ممتازی کـه دارند بـه مراتب بر کاشی های بناهای اسپانیـایی و ایتالیـایی و حتی نقاشی های روی کاغذ برتری دارند»(فره وشی، 1369: 160- 158). کاشی های امامزاده یحیی بـه شکل ستاره هشت پر (شمسه ایرانی) و صلیب (چلیپا) هستند و تاریخ 661 ه. ق و گاهی 662 و 663 ه. ق را نشان مـی دهند، این کاشی ها با نقش مایـه های متنوع گیـاهی تزئین و توسط علی بن محمد بن ابی طاهر ساخته شده هست و اکنون درون موزه متروپولیتن و ویکتوریـا و آلبرت لندن نگهداری مـی شود(تصویر 8) (بلر و بلوم، 1385: 8-27؛ اسون دیماند، 1383: 190). لوحه کاشی دیگر مربوط بـه سنگ قبر امامزاده هست که تاریخ 705هـ. ق و امضاء یوسف بن علی محمد بن ابی طاهر را داشته هست و اکنون درون موزه آرمـیتاژ است(تصویر 9). محراب کاشیکاری امامزاده نیز توسط علی بن محمد بن ابی طاهر درون تاریخ 663هـ. ق ساخته شده است(تصویر 10) (نراقی، 1342). این کاشی های باشکوه که تا قرن 19 م/13ه.ق بر محراب و ازاره مقبره بـه چشم مـی خورد، اما امروزه تقریبا درون 24 مجموعه درون سراسر دنیـا پراکنده هست (بلر و بلوم، 1385: 8-27).
معرفی تزئینات موجود درون امامزاده یحیی: علاوه بر توصیفاتی کـه مورخان و هنر شناسان از تزئینات کاشیکاری و گچبری های این بقعه ارائه کرده اند و بخش عمده ای از این آثار دیگر درون این امامزاده قابل رویت نیست، قصد داریم بـه اختصار بـه معرفی انواع آرایـه های موجود درون این بنای تاریخی بپردازیم. درون بقعه برخلاف منظر ساده و بی پیرایـه بیرون آن، شامل تزئینات عالی گچبری و کاشیکاری هست (قره چانلو، 1372). این تزئینات کـه بلافاصله بعد از ورود بـه درون امامزاده قابل مشاهده هست شامل: گچبری های زیبا و متنوعی درون قالب تزئینات گیـاهی، هندسی و کتیبه ای هست که بخش عمده ای از آن با دو رنگ مشکی و طلایی اجراء شده و تقریبا کل فضای درونی بقعه را زینت داده است، دیگریکاشی های مستطیل شکلی بـه ابعاد حدود 30 درون 55 سانتی متر؛ بـه رنگ های لاجوردی، مشکی و زرد روشن و با طرحی متشکل از قاب بندی های هندسی و نقوش برجسته اسلیمـی کـه در ازاره(10) بنا قرار دارد(نکونام،1370) (تصاویر 11 الی 14)
آرایـه های گچبری امامزاده یحیی: بقعه امامزاده یحیی ورامـین نیز از جمله بناهایی هست که تزئینات گچبری آن، جلوه های شاخصی از هنر گچبری قرن هشتم هجری و مـهارت و بلوغ هنرمندانی کـه با مـهارت و چیره دستی، علاوه بر حفظ و تداوم برخی از طرح ها و تکنیک های اجرایی گذشته، زمـینـه ساز تحولات و نوآوری های بسیـاری نیز بودند را آشکار مـی سازد. این آرایـه های گچی متنوع تقریبا درون کل فضای داخلی بقعه دیده مـی شود، بـه گونـه ای کـه گچبری های هر یک از چهار سه کنج امامزاده ترکیب بندی و نقوش جداگانـه ای داشته و به عقیده پوپ، علاوه بر این کـه پاره ای از عناصر قدیمـی هم چنان متداول است؛ اما بسیـاری از نقوش و ترکیب بندی ها جدیدند (پوپ،1387:1536/ Pope, 1934: 32-320). تکنیک گچبری برجسته و تزئینات آژده کاری مفصل و متنوع، هم چنین وجود دو رنگ مشکی و اخرایی (طلایی) درون آرایـه ها و فنون اجرایی بر ارزش بصری و بداعت نقوش افزوده است. آرایـه های گچبری را مـی توان درون بخش های مختلفی از فضای درونی بقعه مشاهده نمود از آن جمله: سه کنج ها(11) با نقوش گیـاهی و هندسی بـه رنگ مشکی و اخرایی (تصاویر 17و15)، قاب گچبری بالای محراب با طرح گیـاهی (اسلیمـی های بزرگ و حجیم) و تزئینات هندسی درون نقشمایـه های آن(تصویر16)، کتیبه گچبری برجسته بـه خط ثلث درون زمـینـه ای از نقوش گیـاهی کـه از ابتدای ضلع جنوبی و بالای محراب آغاز مـی گردد و در ارتفاع 5/1 متری بنا ادامـه مـی یـابد(تصویر14)، اشکال گچبری مُهری (توپی های گچی) درون بالای کتیبه فوق و در دیوارهای جانبی بنا (مصطفوی،1361: 273)(تصویر18)، کتیبه هایی با اسامـی مقدس درون سقف بقعه، نقوش گیـاهی و کتیبه ای پشت بغل های اطراف پنجره های مشبایر لچکی های تعبیـه شده درون سقف(تصاویر 20 و 19 ).
این تزئینات بسیـار مفصل و با دقت و ظرافت زیـاد بـه اجرا درآمده، بـه نحوی کـه تقریبا درون هیچ یک از بخش های مذکور، ضعف طرح یـا تکنیک مشاهده نمـی شود. از جمله ویژگی های بصری طرح ها مـی توان بـه تقسیم بندی سه کنج ها بـه قاب های هندسی کـه به صورت متناوبی با نقوش گیـاهی و هندسی و گاه تلفیقی از هر دو نقش پر شده است، نحوه ترکیب بندی نقوش درون کادرهای هندسی و رعایت فضای مثبت و منفی(نقش و زمـینـه)، ایجاد تعادل و توازن درون نقوش با وجود عدم قرینـه سازی طرح درون برخی قسمت ها، تلفیق صحیح و متناسب نقش مایـه های گیـاهی، نقوش هندسی و کتیبه ها بـه صورت توامان، ایجاد بافت های مختلف با نقوش هندسی متنوع و استفاده از تکنیک های گچبری مناسب، توجه بـه عنصر رنگ بـه شکلی نمادین و تقویت کننده ارزش بصری نقوش، اشاره کرد.
آرایـه های گچی بـه کار رفته درون امامزاده یحیی را مـی توان از حیث تنوع طرح و نقش درون گروه های زیر دسته بندی نمود:
نقوش گیـاهی
اسلیمـی(12): این نقوش درون هر یک از سه کنج های این امامزاده با تنوع بسیـار و به زیبایی درون کادرهای لوزی، مربع، مستطیل، متوازی الاضلاع، محرابی و … جای گرفته و در اکثر نمونـه ها با نقوش هندسی کـه در قالب تزئینات آژده کاری(13) زینت بخش فضای درونی نقوش بوده و یـا بـه طور مستقل درون کادرهای مشخصی (مانند دایره) درون حدفاصل نقش مایـه های اسلیمـی قرار گرفته، خودنمایی مـی کند(تصویر). اکثر طرح ها بـه صورت یک دوم زمـینـه و با تقارن آیینـه ای اجرا شده و نسبت فضاهای پر و خالی (طرح و زمـینـه) بـه خوبی رعایت گردیده است. گردش ها حرکتی رو بـه بالا (صعودی)، چرخشی و یـا شعاع سان داشته کـه بر تعالی روح و وحدانیت تاکید دارد(شکل 1 ).
ختایی: این نقش مایـه شامل گل و برگ های هست که درون پس زمـینـه کتیبه ثلث، بر روی بندهای اسپیرال ترکیب شده و با حرکت مواج و آزادانـه خود فضاهای خالی زمـینـه و بین حروف را بـه خوبی پر کرده است.
نقوش هندسی
گره ها: گره های موجود درون این بنا درون انواع ساده و مشکل اجراء شده و شامل گره های تند ده، شش و شمسه، سه پری گردان و … بوده کـه در سه کنج ها، هلال زیر طاق درون قاب هایی بـه شکل مستطیل، محرابی و قابل رویت است. درون برخی نمونـه ها گره ها درون تلفیق با نقوش گیـاهی (گل های چند پر و اسلیمـی) دیده مـی شود کـه بر تنوع و بداعت گره های مذکور مـی افزاید (شکل 3) .
نقوش سوزنی و آژده کاری: این تزئینات بر روی سطوح اکثر نقشمایـه های گیـاهی (اسلیمـی و ختایی) بـه چشم مـی خورد. طرح های سوزنی شبکه بندی توربافی را پدید آورده و معمولا با عمقی بیشتر از آژده کاری ها فرو رفته هستند. آژده کاری ها گاه نقوش هندسی ساده (تکرار یک نقشمایـه) و گاه پیچیده ای (ترکیب دو یـا چند نقشمایـه) را دربر مـی گیرد. این تزئین کـه در گچبری های این بنا بـه وفور دیده مـی شود، با عنصر رنگ نیز همراه هست که این عامل علاوه بر ایجاد بُعد درون گچبری ها، بـه شکل های مشابه نقشمایـه ها نیز ارزش های بصری متفاوتی بخشیده هست (شکل 4 ).
توپی های گچی ته آجری: تنوع توپی ها یـا نقوش مـهری درون بقعه امامزاده یحیی محدود بـه چند نقش هندسی و گیـاهی هست که عمدتا درون سطح دیوارها (بالای کتیبه ثلث) و در زیر سه کنج ها دیده مـی شود. (شکل 5)
کتیبه ها
ثلث: این کتیبه کـه از بالای محل محراب امامزاده شروع شده وفضای داخلی بقعه را دور مـی زند و شامل سه آیـه ابتدایی سوره جمعه و بخشی از ابتدای آیـه چهارم است، درون ادامـه نام سازنده و تاریخ ساخت و در انتهای کتیبه حدیثی از رسول اکرم(ص) نقل شده است.
«بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الأَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ(1) هُوَ الَّذِى بَعَث فى الأُمِّیِّینَ رَسولاً مِّنـهُمْ یَتْلُوا عَلَیـهِمْ ءَایَتِهِ وَ یزَکِّیـهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتَب وَ الحِْکْمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضلَالٍ مُّبِینٍ(2) و َءَاخَرِینَ مِنـهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکِیمُ(3) ذَلِک فَضلُ اللَّهِ»
اسامـی مقدس محمد ، علی، حسن و حسین کـه در سقف امامزاده درون چهار کادر دایره ای شکل بـه صورت جداگانـه قرار گرفته؛ درون اطراف نقطه مرکزی سقف نیز، این اسامـی درون 12 دایره جداگانـه و مماس بر هم، سه مرتبه بـه تناوب تکرار شده است. درون پشت بغل ها نیز اسامـی مقدس درون کادر دایره و در تلفیق با نقوش گیـاهی دیده مـی شود.
کتیبه های کوفی کـه در پشت بغل ها پنجره های مشبایر لچکی ها دیده مـی شود و شامل عبارات الملک لله و هم چنین کلمـه محمد بوده کـه به شکل یک ستاره شش یـا پنج پرطراحی شده هست (شکل8).
نمادها: با توجه بـه این کـه بقاع امامزادگان از جمله بناهای مذهبی عظیم الشان درون اسلام بـه شمار مـی روند، لذا تداعی های معنوی و اعتقادی عنصر مـهمـی درون معماری و تزئینات آن بوده و پیوند نزدیک مـیان دین و معماری تدفینی را آشکار مـی سازد. هنرمندان با استفاده از سمبل ها و کتیبه های قرآنی و دینی بـه اثبات حقانیت شیعه درون این بقاع متبرک پرداختند و بهشتی را کـه انسان پرهیزگار درون انتظار آن بود را مجسم نمودند. از آن جمله مـی توان بـه وجود گنبد(14) بـه عنوان نمادی از آسمان ها و تداوم بهشت،(15) محراب(16) بـه عنوان باب المعرفت (باب دانش منتهی بـه باغ آسمانی) کـه عمدتا” با عبارات قرآنی و نقوش گیـاهی و رنگ آمـیزی زیبا و درخشان آراسته مـی شد و هم چنین نقوش گیـاهی (درختان همـیشـه سبز) و پرندگان بهشتی(طاووس) اشاره کرد. معماری و تزئینات امامزاده یحیی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بر این پیوند مذهبی- هنری و نمادین تاکید مـی کند. وجود پلان هشت ضلعی و هشت پنجره مشبک درون سقف، با توجه بـه مفهوم نمادین عدد هشت نزد مسلمانان مـی تواند جلوه ای از بهشت و بیـان گر مفهومـی آسمانی- بهشتی تلقی شود.کاربرد اسامـی مقدس محمد، علی، حسن و حسین درون کادر دایره بـه عنوان کامل ترین شکل هندسی، و هم چنین محل قرار گیری شان درون سقف (حول نقطه مرکزی) و دفعات تکرار آن (4 و 12 مرتبه)؛ تکرار نام مقدس محمد درون لچکی ها بـه صورت ستاره پنج و شش پر و عبارت الملک لله؛ بـه وضوح بیـانگر اعتقادات شیعی مسلمانان است. کتیبه قرآنی سوره جمعه کـه درحقیقت بردو محوراصلى اساسى توجه بـه توحید و صفات خدا، هدف از بعثت پیـامبر اسلام (ص) و مساله معاد، ودیگرى برنامـه سازنده نماز جمعه و بعضى از خصوصیـات این عبادت بزرگ دور مـی زند (تفسیر نمونـه، 1353: 24/ 100-1) نیزبر اصول دین اسلام تاکید مـی کند. نقشمایـه های گیـاهی موجود درون گچبری ها، با اسلیمـی های پیچان و گل و برگ های مواج را شاید ناشی از تشبیـهات نظری از کلام خداوند بـه (شجرة الطیبه) و توصیف بهشت دانست کـه کاربرد آن ها درون سطح وسیع فضایی امن و سرشار از صفا و خرمـی را پدید مـی آورد. وجود الگوهای هندسی با محوریت نقش دایره درون ترسیمات خود، درون بروز صورتی انتزاعی و خلق ترکیباتی جدید مبتنی بر پوشاندن یکدست سطوح بـه منظور عدم جلب توجه طرح ها بـه صورت مستقل و ایجاد فضای خالی نیز «اصل وحدت درون کثرت» و «کثرت درون وحدت» را یـادآور مـی شود. هم چنین عامل رنگ درون گچبری ها و کاربرد رنگ اخرایی(طلایی) معنایی فوق طبیعی یـافته و به غلبه نور بر تاریکی اشاره دارد.
نتیجه:
امامزاده یحیی ورامـین بـه عنوان یکی از بقاع متبرکه شیعی، گنجینـه منحصر بـه فردی از تزئینات معماری دوره ایلخانی را علی رغم محدودیت فضای درونی بنا درون خود جای داده است. گچبری های نفیس این بقعه، بخش عمده ای از تزئینات موجود را بـه خود اختصاص داده کـه هم از لحاظ فنی و هم از حیث طرح و نقش، واجد ارزش های بصری ممتازی است، لذا منبع مطالعاتی بسیـار ارزشمندی از آرایـه های گچی این عصر بـه شمار مـی رود. وجود نقوش گیـاهی (اسلیمـی و ختایی)، هندسی (گره ها، آژده کاری، توپی گچی) و کتیبه های (ثلث و کوفی ) قرآنی و اسامـی مذهبی، از تنوع و غنای نقوش گچبری کـه با تکنیک های ممتازی بـه اجرا درآمده حکایت مـی کند. این نقوش ظریف و پیچیده کـه غالباً درون قاب های تزئینی (محدوده های هندسی) قرار گرفته اند از طریق تکرار، تقارن و تقابل موفق بـه تشکیل نظام نقش پردازی واحدی شده اند کـه علی رغم تنوع بسیـار از نظم و انسجام کافی برخوردار است. شکل مجرد و مخیَل نقوش و ترکیب بندی ها و محل قرارگیری شان درون بنا، بـه آن ها جنبه ای روحانی بخشیده کـه علاوه بر تاکید بر اصل وحدت و شعائر دینی، نشانـه ای از کمال، تعالی روح، و به مثابه تصویری از بهشت بـه شمار مـی روند. لذا با توجه بـه ساختار معماری و تزئینات امامزاده یحیی درمـی یـابم کـه این بنای تدفینی مقدس نیز درون راستای تحقق بخشیدن بـه آرمان های حیـات بعد از مرگ(معاد) و حفظ بقای خویش بـه واسطه تداعی های مذهبی درون دوره های تاریخی بعد از خود، ارزش های دینی و معنوی را درهم آمـیخته و در سایـه این اعتقادات بـه خلق آثاری همراه با ذوق مبتنی بر حس زیبایی شناسی مبادرت شده است.
پینوشتها:
1. دانشجوی دکتری پژوهش هنر و مدرس دانشگاه هنر اصفهانb.taghavinejad@aui.ac.ir
2. دانش آموخته کارشناسی ارشد صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان
3.آنالیز های خطی (آرایـه های گچی) موجود درون این مقاله توسط نگارندگان صورت گرفته است.
4. کاشی زرین فام: نوعی کاشی از دوران اسلامـی کـه به دلیل درخشندگی و شفافیت لعاب و استفاده از ترکیب لعاب های ارغوانی بـه این نام شـهرت یـافته است.(توحیدی، 1382: 274).
5. توپی های گچی(نقوش مُهری) درون بندهای عمودی دیوار آجری دیده مـی شود بـه نحوی کـه فواصل عمودی بین آجرها را با گچ پر کرده و موقعی کـه هنوز خود را نگرفته بود با طرح های مختلف روی آن را زینت مـی دادند و در بعضی موارد طرح ها را با قالب چوبی روی آن نقش مـی نمودند. (ویلبر، 1365: 86).
6. Mu”mineKhatun Mausoleum آرامگاه مومنـه خاتون درون نخجوان، متعلق بـه سال(7-1186 م./ 582هـ.ق ) بر طبق کتیبه کوفی بنا با تزئینات آجرکاری و کاشی های فیروزه ای (رک:http://archnet.org/library/sites/one-site.jsp?site_id=9403)
7. طاق نما: ایوانی کم عرض کـه در جلو اطاق سازند، نمای دیوار بـه صورت طاق کـه عرض و پهنائی نداشته باشد.
8. Sarre فریدریش زاره (1945- 1865 م.) خاورشناس نامدار آلمانی و متخصص درون رشته های: باستانشناسی و هنرهای اسلامـی و ایرانی، معماری (رک : سایت بنیـاد ایران شناسی)
9. ازاره، بخشی از پایین دیوار، کـه معمولاً به منظور استحکام بیشتر از سنگ و کاشی است(پیرنیـا1386، 350).
10. سه کنج: سه یعنی بیرون آمده، کنج بیرون آمده، شکلی کـه از تقاطع دو طاق بـه وجود آید( پیرنیـا، 1386: 354).
11. نقشی گردان یـا انحنادار ( پیرنیـا، 1386: 3500).و اصطلاحی هست که بـه طور عام درون مورد نقوش گیـاهی درون هم بافته یـا طوماری بـه کار مـی رود؛ و به خصوص یکی از نقش مایـه های شاخص درون هنر اسلامـی است. درون قرون وسطی متأخر، این گونـه نقش ها را «مغربی»، مـی نامـیدند؛ ولی از سده شانزدهم کـه اروپاییـان بـه هنر اسلامـی توجه د، واژه «آرابسکArabesque» بـه کار رفت (پاکباز، 1385: 27).
12. آژده کاری شامل طرح های ریز هندسی کـه به اشکال متنوع بر روی نقشمایـه های گچبری بـه عمق نسبتاً کمـی کنده کاری شده و علاوه بر ایجاد سایـه روشن های لطیف، آن ها را از یکنواختی و سادگی خارج مـی نمود (رک سجادی، 1374 و پوپ 1387: 3/ 9-1257).
13. (Spiral) مارپیچ، طوماری، فنر پیچ، حلزونی و انواعی تقریباً مشابه از نگاره های تزئینی (مرزبان و معروف، 1377: 318). اسپیرال گردش های منحنی را شامل مـی شود کـه نقش مایـه های گیـاهی بر روی آن قرار گرفته و ترکیبی موزون و بدیع را پدید مـی آورد.
14. خوانش متن کتیبه توسط نگارندگان: « بسم الله الرحمن الرحیم یسبح لله [ادامـه سوره جمعه که تا ذلک فضل الله] * سعی بان هذه العماره قربه لله تعالی و شیئا لمرضاته ما فضل الله تعالی علی عنده المذنب الخاطی ابو محمد الحسن بن المرتضی الحسین بن محمد بن الحسن بن ابی زید [مفقود است] تجاور الله عن سبائه بمحمد و برکاته فی محرم سنـه سبع و سبعمائه قال النبی علیـه الصلوه و السلام من اولی رجلا من نبی عبد المطلب و لمرتقدر ان یکا فیـه فی الدنیـا کافاه الله تعالی یوم القیـامـه صدق رسول الله» ( صحت واژه هایی کـه در زیر آن ها خط کشیده شده، محتمل است).
15. نمادگرایی گنبد بـه منزله نمادی از معماری جهانی، دیرینـه و فراگیر است. درون معماری اسلامـی بیشتر گنبدها نشانـه های مشابهی از تصویرگرایی آسمانی درون خود دارند کـه بر طبق روایـات تاریخی و نظر محققان، گنبد بـه منزله عنصری بهشتی هست (دانشوری، 1390: 43-39).
16. محراب نمادی هست از رستگاری و رهایی از طریق نماز و پرستش و نمایـان گر سمت و سویی معنوی بـه شمار مـی رود ( دانشوری، 1390: 38).
– منابع و مآخذ:
– الف) کتاب ها:
– ابن اثیر، الکامل التاریخ، ترجمـه محمد حسن روحانی، تهران: اساطیر
-ابن طباطبا، ابراهیم بن ناصر.( 1372). مـهاجران آل ابی طالب، ترجمـه محمد رضا عطایی، مشـهد: آستان قدس
– آموزگار، ژاله .(1386). تاریخ اساطیری ایران، تهران: سمت.
– اسکارچیـا، جیـان روبرتو .(1348). اماکن هنری ایران، ترجمـه یعقوب آژند، تهران: مولی.
– اسون دیماند، موریس .(1383). راهنمای صنایع اسلامـی، ترجمـه عبدالله فریـار، تهران: شرکت علمـی و فرهنگی.
– اصطخری، ابواسحاق ابراهیم.(1368). مسالک الممالک، بـه کوشش ایرج افشار، تهران
– الاصفهانی، ابوالفرج .(1380).مقاتل الطالبین، ترجمـه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامـی
– بارتولد، واسیلی ولادیمـیروویچ .(1377). جغرافیـای تاریخی ایران، ترجمـه همایون صنعتی زاده، تهران: بنیـاد موقوفات دکتر محمود افشار.
– برهان، محمدحسین بن خلف .(1341). برهان قاطع، تهران: امـیرکبیر.
– بلر، شیلا و بلوم، جاناتان. ام .(1385). هنر و معماری اسلامـی، ترجمـه اردشیر اشراقی، تهران: سروش.
– پاپلی یزدی، محمد حسین.(1367). فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، مشـهد: بنیـاد پژوهش-های اسلامـی آستان قدس رضوی.
– پاکباز، روئین .(1385). دایره المعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر.
– پوپ، آرتور آپم؛ آکرمن، فیلیس.(1387). سیری درون هنر ایران ، جلد سوم، ترجمـه نجف دریـابندی و …[دیگران]، تهران: علمـی و فرهنگی.
– __________________.(1387).سیری درون هنر ایران ،جلد هشتم، ترجمـه نجف دریـا بندی و …[دیگران]، تهران: علمـی و فرهنگی.
– پوپ، آرتور آپهام .(1386). معماری ایران، ترجمـه غلامحسین صدری افشار، تهران: نشر اختران.
– پیرنیـا، کریم. (1386). سبک شناسی معماری ایرانی، تهران: سروش دانش.
– پیرنیـا، کریم .(1390). معماری ایرانی، تهران: سروش دانش.
– توحیدی، فائق .(1382). فن و هنر سفالگری، تهران: سمت.
– تفسیر نمونـه.(1353). زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، جلد24، تهران: دار الکتب الاسلامـیه.
– جیحانی، ابوالقاسم بن احمد .(1368).اشکال العالم، تهران: شرکت بـه نشر.
– حاجی قاسمـی، کامبیز .(1389). امامزاده ها و مقابر (گنجنامـه)، تهران: دانشگاه شـهید بهشتی.
– دانشوری، عباس.(1390). مقابر برجی سده های مـیانی ایران(مطالعه نگاره شناختی). ترجمـه جوادنیستانی و زهره ذوالفقار کندری، تهران: سمت.
– دیولافوآ، ژان .(1369). ایران، کلده، شوش، ترجمـه علی محمد فره وشی، تهران: دانشگاه تهران.
– رکوعی، عزت الله .(1373). سرزمـین ما (مروری بر تاریخ و معماری ایران)، تهران: کیوان.
– زنده دل، حسین (1376) استان تهران، تهران: ایرانگردان، چاپ اول.
– شوشتری، نورالله بن شریف الدین .(1249). مجالس المؤمنین، بمبئی: بـه سعی و اهتمام محمد علی بن محمد اسماعیل شیرازی.
– طباطبائی، ابواسماعیل ابراهیم بن ناصر.(1377). منتقله الطالبیـه، بـه کوشش محمد مـهدی خرسان، قم: مکتب الحیدریـه.
– کریمان، حسین. (1354). ری باستان، تهران: انجمن آثار ملی.
– کیـانی، محمد یوسف .(1368). شـهرهای ایران، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی.
– ____________ .(1381). تاریخ هنر معماری ایران درون دوره اسلامـی، تهران: سمت.
– ____________ .(1376) .تزئینات وابسته بـه معماری ایران دوره اسلامـی، تهران: سازمان مـیراث فرهنگی کشور.
– ____________ .(1387). معماری ایران دوره اسلامـی، تهران: سمت.
– کیلو گیلانی، احمد بن محمد .(1367). سراج الانساب، قم: کتابخانـه عمومـی آیت الله العظمـی مرعش .
– لسترنج،.(1373). جغرافیـای تاریخی سرزمـین های خلافت شرقی، ترجمـه محمود عرفان، تهران: علمـی و فرهنگی.
– مرزبان، پرویز، و معروف، حبیب .(1377) .فرهنگ مصور هنرهای تجسمـی، تهران: سروش.
– مشکوتی، نصرت الله .(1345). فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران: وزارت فرهنگ و هنر.
– مصطفوی، محمد تقی .(1361). آثار تاریخی تهران، تهران: انجمن آثار ملی.
– مکی نژاد، محمد .(1387). تزئینات معماری، تهران: سمت.
– ملازاده، کاظم، و محمدی، مریم .(1379). دایره المعارف بناهای تاریخی ایران درون دوره اسلامـی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامـی.
– واتسون، الیور .(1382). زرین فام ایرانی، ترجمـه شکوه ذاکری، تهران: سروش.
– ویلبر، دونالد.ن .(1365). معماری اسلامـی ایران درون دوره ایلخانان، ترجمـه عبدالله فریـار، تهران: علمـی و فرهنگی.
– 40. Pope, Arthur. (1934).The historic significance of stucco decoration in Persian Architecture, The Art Bulletin, XVI, pp. 320-2.
– 41. Dieulafoy, Jane. (1887). La Perse, la Chaldéeet la Susiane, Paris: Hachette
– ب) پایـان نامـه:
– نکونام، اسدالله .(1370). بررسی تزئینات وابسته بـه معماری اسلامـی درون محراب مسجد جامع ورامـین، پایـان نامـه کارشناسی، دانشگاه هنر اصفهان.
– ج) مقالات:
– آذری، علاءالدین .(1348).«جغرافیـای تاریخی ورامـین»، هنر و مردم، شماره 87-86:67-57.
– جعفریـان، رسول .(1376). «تشیع درون ورامـین»، کیـهان اندیشـه: 127-116
– خمسه، فرزانـه .(1387). «مسجد جامع ورامـین و زیبایی های آن»، نقش مایـه، شماره 1: 86-73.
– رجبی، سید صفر .(1371). «ورامـین یک جامع و چهار مزار»، مشکوه، شماره 35: 185-176.
– رضوان، همایون .(1376). «بقعه یوسف رضا بنایی ناشناخته از دوره ایلخانی»، اثر، شماره 28: 48-40.
– رضوان، همایون .(1385). «نگاهی اجمالی بـه پیشینـه و آثار باستانی شـهرستان ورامـین»، فصلنامـه دانشکده ادبیـات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره 177: 193-173.
– ریـاضی، محمدرضا .(1348). «کاروانسرای دیرگچین»، اثر، شماره 21: 65-48.
– سجادی، علی .(1374). «هنر گچبری درون معماری اسلامـی ایران»، اثر، شماره 25: 214-194.
– شیبانی، زرین تاج، و محبعلی، حسن .(1365).«طرح بازسازی سر درون مسجد جامع ورامـین»، اثر، شماره 14-13-12: 58-47.
– قره چانلو، حسین .(1353). «جغرافیـای تاریخی و آثار باستانی ورامـین»، بررسی های تاریخی، شماره 54: 54-39.
– قره چانلو، حسین .(1372).«امامزاده یحیی (ورامـین)»، وقف مـیراث جاویدان، شماره 2: 73-70.
– کاظمـی، سامره .(1388).«نقش های تزئینی مسجد جامع ورامـین»، رشد آموزش هنر، شماره 18: 21-15.
– مصلّی، پروین .(1381). «بررسی و مطالعه معماری بقعه های منسوب بـه زنان مقدس استان تهران»، اثر، شماره 35: 308-300.
– نراقی، حسن .(1342). «هنرمندان تاریخی کاشان و آثار گرانبهای آنـها»، هنر و مردم، شماره 15: 23-17.
د) سایت ها و منابع الکترونیک:
– سایت بنیـاد ایران شناسی www.iranology.ir
– سایت دانشنامـه تاریخ معماری ایرانشـهر www.iranshahrpedia.ir
– سایت موزه آرمـیتاژ www.hermitagemuseum.org
– سایت موزه ویکتوریـا و آلبرت لندن www.vam.ac.uk
– سایت آرک نت www.archnet.org
– ه) لوح فشرده:
– لغت نامـه دهخدا، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران
- امامزاده یحیی
by farbod | اکتبر 19, 2015 | ابن بابویـه, شـهر ری, طهران ( تهران ) |
ابن بابویـه
تهران , اسطورهای و باستانی ری، آرامگاهی نامآشنا به منظور ایرانیـان و تاریخپژوهان جهان
حتماً شما هم داستانهایی از “سفر بـه تاریخ” شنیدهاید؛ از همانها کـه با کمک “ماشین زمان” انجام مـیشود و در چشم بـه هم زدنی آدم را مـیبرد درون مـیانـه حوادث و وقایعی کـه پیشتر تنـها نامهایی از آن شنیدهای. تجربه مـهیجی هست وقتی یکباره خودت را رودرروی صفی از مشاهیر و نامآوران تاریخ بیـابی و هر یک، هرچند به منظور دقایقی، حافظهات را جستوجو کنند بـه دنبال حادثهای و ماجرایی؛ ماجراهایی کـه در همـین نزدیکی رخ دادهاند، جایی درون تاریخ معاصر ایران.
در همـین نزدیکی تهران، درون شـهر اسطورهای و باستانی ری، آرامگاهی نامآشنا به منظور ایرانیـان و تاریخپژوهان جهان، مشاهیری از سدهها را درون خود جای داده است. درون «ابن بابویـه» کـه قدم مـیزنی، انگار برگهای تاریخ ایران را مرور مـیکنی. سنگها و نوشتههایشان، هریک تو را مـیبرند بـه دورهای و گوشـه کناری از تاریخ؛ از نامداران روزهای پرهیـاهوی مبارزات مشروطهخواهان که تا اوج ذوق و هنرآفرینیهای هنرمندان و نویسندگانی کـه در این آرامگاه آرمـیدهاند. این گورهای تاریخی گرچه درون طول سالیـان، دستخوش حوادث و فرسایشهای طبیعی بودهاند، اما حالا موزهای شدهاند از مشاهیر و برخی فرزانگان تاریخ معاصر ایران کـه در آنـها خفتهاند.
«ابن بابویـه» آرامگاهی 200 ساله درون دشت وسیع “ری” هست که قریب بـه 10 هکتار وسعت دارد. ری باستانی از کهنترین شـهرهای جهان هست که تاریخ پیدایشش بـه اقوام آریـایی مـیرسد. ری بزرگترین شـهر مادها بود و مـیتوان نامش را درون اسطورههای ایرانی یـافت. بنا بر آنچه درون اوستا آمده، ری سیزدهمـین شـهری هست که درون جهان ساخته شده و تاریخ سدر آن بـه سه هزار سال پیش از مـیلاد برمـیگردد.
ابن بابویـه گورستان وسیعی است؛ بـه جز معدود علائمـی کـه در آستانـه درون ورودی به منظور یـافتن برخی از مشاهیرش نصب شده، به منظور یـافتن سایرین حتما با دقت و حوصله درون بین سنگها جستوجو کرد. بـه سنگها کـه نگاه مـیکنی مشخصات بیشترشان حکایت از آن دارد کـه صاحبانشان درون عهد قاجاریـه مـیزیستهاند، گرچه آثار فرسایش و تخریب بـه وضوح درون این آرامگاه پیداست اما سنگها هنوز حال و هوای همان دوران را با خود دارند. حکاکیها و شیوه ساخت آنها مربوط بـه گذشتههای دورتری هست و البته کم نیستند سنگهایی کـه شکسته و متلاشی شدهاند و حکاکیهای رویشان کاملا از بین رفته و قابل شناسایی نیستند.
بعضی از سنگها آنقدر قدیمـیاند کـه نمـیتوانی بدون اینکه عکسی از آنـها برداری یـا تلاش کنی رویش را بخوانی از کنارشان رد شوی. بوتههای روییده درون کنار بعضی سنگها باعث خردشدن آنـها شده و بعضیهاشان را هم تبدیل کرده بـه تابلویی کوچک و حاشیـهکاری شده با برگهای سبز.
برگهای چنار، کاج و درختچههای کوچک و البته جوان این آرامگاه تنـها سایـهبانهایی هستند به منظور این سنگهای دراز کشیده درون زیر تیغ آفتاب تابستان. شب جمعه کـه نباشد، آرامگاه بسیـار خلوت است. باد درون مـیان این درختان مـیپیچد و سایش برگها پچپچی ایجاد مـیکند. بـه جز دو – سه خدمـهای کـه در رفت و آمد مـیبینمشان، دیگری درون آرامگاه نیست. سراغ مشاهیر خفته درون اینجا را کـه از آنـها مـیگیرم، برخیشان را مـیشناسند و البته نام بیشترشان را نشنیدهاند. پول مختصری مـیدهم که تا راهنماییام کنند.
برای یـافتن مشاهیر این آرامگاه بیراهنما، مـیتوان از نمازگزاران مسنی کـه برای اقامـه نماز بـه بقعه «شیخ صدوق» مراجعه مـیکنند هم سوال کرد. نشانیای مـیدهند و توضیحی، درون حالیکه آشکارا از وضعیت نابسامان آرامگاه ناخرسندند.
در جریـان بازسازی ابن بابویـه و توسعه شبستان آن، برخی سنگها جابجا و به مکان دیگری منتقل شدهاند؛ چنانکه هیچ اثری از بعضی مشاهیر آن نیست. پروژه بازسازی این آرامگاه هم کـه حالا دیگر بـه درازا کشیده هیچ رمقی به منظور این سنگهای فرسوده باقی نگذاشته. گرچه آستان شیخ صدوق اعلام کرده هست که پیش از شروع این بازسازی، از کلیـه قبور بـه طور دقیق نقشـهبرداری و تصویربرداری شده، اما اوضاع نامناسب ابنبابویـه دغدغههایی به منظور مراجعانش ایجاد کرده است.
قرار هست شبستان این مجموعه از هر طرف 20 متر توسعه یـابد، بنابراین تعدادی از قبور واقع درون این محدوده تخریب شدهاند.
وقتی جویـای محل دفن این مشاهیر از یکی از افراد مسنی کـه مـیگوید روزانـه به منظور اقامـه نماز بـه بقعه شیخ صدوق مراجعه مـیکند، مـیشوم، مـیگوید از برخی از آنها نشانی نمانده هست و پیش از این درون همـین حدود اطراف بقعه بودهاند، قرار هست با پایـان کار شبستان درون محوطه داخلی آن نشان محل دفنشان مشخص شود. برخی از ساکنان محل هم مـیگویند بـه چند فرزندشان محل این قبور تاریخی را گفتهاند که تا در صورت فوت آنـها، محل دقیق قبور مشخص باشد.
آرامگاههای خانوادگی و قدیمـی هم درون ابنبابویـه کم نیستند. فضاهای خصوصی یـا سنگهایی کـه به فراخور حال با سبلیقههای متنوع و گاه عجیب و غریبی طراحی شدهاند، اتاقکهایی کـه برخی کهنـه شده و متروکه بـه نظر مـیرسند. معلوم هست قفلشان سالها باز نشده و وسوسهات مـیکنند نگاهی بـه داخلشان بیندازی. شمعدانی گذاشتهاند و عکسهایی.
آرامگاههای خانوادگی درون ابنبابویـه پیشتر اتاقکهایی بودهاند که تا حریم خصوصی صاحبانشان حفظ شود، اما امروز بیشتر آنـها تخریب شدهاند که تا این آرامگاه را از محلی به منظور تجمع معتادان دور نگه دارد، حالا آرامگاههای خانوادگی تبدیل شدهاند بـه سکوهایی کـه محدوده هر کدامشان آن را از سایرین جدا مـیکند. معدود اتاقکهای باقیمانده هم تنـها متعلق بـه برخی مشاهیر یـا چهرههای خاص هستند.
مستندات تاریخی مـیگویند ابنبابویـه پیش از ناصرالدین شاه باغ بسیـار وسیعی بوده است، اما درون پی کشف جسد سالم فردی درون سرداب زیر آن باغ و بدست آمدن سنگی درون سرداب کـه نشان مـیداد پیکر متعلق بـه شیخ صدوق هست که بیش از 800 سال پیش درگذشته، بقعه این دانشمند شیعی قرن چهارم، درون آنجا احداث شد.
علامـه خوانساری درون کتاب روضاتالجنات درون این باره نوشته است: “در حدود 1238 قمری و در عهد فتحعلی شاه قاجار مرقد شریف صدوق کـه در اراضی ری قرار دارد از کثرت باران خراب شد و رخنـهای درون آن پدید آمد. بـه جهت تعمـیر و اصلاح آن اطرافش را مـیکندند؛ بعد به سردابی کـه مدفنش بود برخوردند، هنگامـی کـه وارد سرداب شدند، با جسدی عریـان مواجه شدند. این خبر بـه سرعت درون تهران منتشر شد و به گوش سلطان وقت رسید، وی با جمعی از بزرگان و امنای دولت بـه جهت مشاهده حضوری بـه محل آمدند. جمعی از علما و اعیـان دولت داخل سرداب شدند و صدق قضیـه را بـه رأیالعین مشاهده د. بعد از آن وی دستور تعمـیر و تجدید بنا و تزئینات آن بقعه را صادر کرد.”
صاحب روضات کـه در آن زمان 12 ساله بوده آورده است: “من خودم بعضی از افراد را کـه در آن واقعه حضور داشتند، ملاقات کردهام.”
اما نوشتههای تاریخی حکایت از آن دارند کـه بنای نخستین این آرامگاه بـه دوران ساسانی برمـیگردد کـه در مقطعی بـه دلیل وقوع سیل درون ری ویران شده است. آرامگاه اولیـه شیخ صدوق نیز درون گذر زمان بـه خاطر حمله مغولان و جنگهای دوره خوارزمشاهیـان و تیموریـان و حوادث مختلف طبیعی چندین بار تخریب مـیشود؛ بـه گونـهای کـه سالها درون زیر تودههای خاک پنـهان مـیماند، اما وقتی بقعه شیخ صدوق درون این آرامگاه ساخته مـیشود افراد زیـادی درون اطراف آن بـه خاک سپرده مـیشوند.
آرامگاه شیخ صدوق
بقعه امروزی شیخ صدوق درون نزدیکی درون اصلی این آرامگاه هست که درون طول سالیـان قبور بسیـاری از عرفا و مشاهیر سیـاسی، هنری و مذهبی درون کنار آن قرار گرفته است. این بقعه درون زمان فتحعلی شاه ساخته شد اما بـه جز کتیبهای کـه در آن آیـات قرآنی بـه خط یکی از خوشنویسان معروف دوره قاجار نگاشته شده، هیچ اثر دیگری کـه نشان از قدمت آرامگاه داشته باشد، درون آن وجود ندارد.
محمدبن علیابنبابویـه، معروف بـه شیخ صدوق درون حدود سال 306 قمری درون شـهر قم و در خاندانی اهل دانش متولد شد و پرورش یـافت. پدرش درون زمان امام حسن عسگری (ع) و غیبت صغرای امام زمان(عج) و در دوره نیـابت خاصه حسین بن روح زندگی کرده است. از آنجا کـه در 50 سالگی هنوز صاحب فرزندی نشده بود درون نامـهای بـه امام عصر(عج) مـیخواهد برایش دعا کند. نامـه بـه نایب امام رسانده مـیشود و در پاسخش تولد شیخ صدوق را بـه او بشارت مـیدهند.
شیخ صدوق درون کتاب “اکمالالدین” درون تشریح بخشهایی از زندگیاش بـه ماجرای دعای حضرت ولی عصر(عج) اشاره کرده است.
او درون خردسالی از محضر مشایخ آن شـهر بهره برد و علاقه و استعدادش درون علمآموزی زبانزد بود. شیخ صدوق بنا بـه خواست یکی از حاکمان سلسله دیلمـیان – رکنالدوله دیلمـی – بـه ری هجرت کرد. گرچه شیخ صدوق سفرهای بسیـاری انجام داد اما بر اساس همـه اسناد تاریخی، درون ری درگذشته است.
بیشترین تلاش شیخ صدوق صرف جمعآوری، تدوین و نشر احادیث و نگارش کتب مختلف شد کـه با توجه بـه موقعیت زمان او و نبود یـا کمبود امکانات نگارشی و تحقیقی درون آن عصر، اهمـیت ویژهای یـافته است.
مشـهورترین و بزرگترین اثرش، کتاب چهار جلدی “من لا یحضره الفقیـه” هست که یکی از کتب اربعه روایی شیعه بـه شمار مـیرود. این کتاب درون بردارنده نزدیک بـه شش هزار حدیث هست که بر اساس موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است.
مـهمترین کتاب شیخ صدوق کـه خود نیز نامـی از آن هست و که تا زمان پدر شیخ بهایی، مورد استفاده عالمان دینی بوده و آن را یکی از پنج کتاب مبنا درون بیـان احادیث دانستهاند، کتاب ده جلدی “مدینة العلم” اوست کـه متأسفانـه مفقود شده هست و با وجود تلاشهای فراوان علامـه مجلسی و دیگران اثری از آن بـه دست نیـامده است.
شیخ صدوق درون اواخر عمرش کتاب “کمالالدین و تمامالنعمة” را تالیف کرد. این کتاب درون زمانی نوشته شد کـه ایرادهایی درباره موضوع غیبت امام مطرح مـیشد. او درون مقدمـه این کتاب نوشته هست «به دلیل حیرانی شیعیـان درون امر غیبت، اندوهگین بودم که تا این کـه شبی درون عالم خواب حضرت ولی عصر(عج) را دیدم کـه بر درون خانـه کعبه ایستاده هست و من، با دلی مشغول و حالی پریشان، بـه او نزدیک شدم. آن حضرت، درون چهره من نگریست و راز درونم را دانست. بر او سلام کردم و پاسخم را داد. سپس فرمود چرا درون باب غیبت کتابی تألیف نمـیکنی که تا اندوهت را زایل سازد؟ عرض کردم: یـا ابن رسولالله! درباره غیبت چیزهای تالیف کردهام. فرمود: نـه بـه آن طریق. اکنون تو را امر مـیکنم کـه درباره غیبت، کتابی تألیف کنی و غیبت انبیـا را درون آن بازگویی. از خواب برخاستم و تا طلوع فجر بـه دعا، گریـه و درد دل و شِکوِه پرداختم. چون صبح دمـید، تألیف این کتاب را آغاز کردم.»
شیخ صدوق درون سال 381 هجری دیده از جهان فانی فرو بست.
آرامگاه ابوالحسن جلوه
* درون جوار بقعه شیخ صدوق و در فاصله نزدیکی از درون ورودی این آرامگاه بنای حرم دیگری قرار گرفته کـه متعلق بـه حاج ابوالحسن جلوه (طباطبایی) است. گرچه این قبر معماری زیبایی دارد و به سایبانی مزین شده اما این سایـهبان کـه خود بیـانگر هویت تاریخی این آرامگاه است، نتوانسته سنگ این مزار را از تخریب دور نگه دارد.
بقعه او را کـه شامل یک ایوان و طاق بوده “مـیرزا احمدخان بدر نصیرالدوله” و “شاهزاده سلطان مـیرزای نیرالدوله” ساخته بودند. این مجموعه امروزه خراب شده و به جای آن بقعهای با هشت ستون ساخته شده کـه بنایی شبیـه آرامگاه حافظ درون شیراز دارد.
چند پله بالا مـیروی و مزار شیخ و شاگردانش را کـه در زیر این ایوان درون کنار هم دفن شدهاند مـیبینی. درون پای این ایوان و گرداگرد آن، فرزندان و شاگردان بیشتری از حاج ابوالحسن جلوه دفن شدهاند. محمدطاهر تنکابنی و حاج شیخ محمدتقی آملی از شاگردان بنام دفنشده درون جوار آرامگاه حاج ابوالحسن جلوه هستند.
حکیم مـیرزا ابوالحسن جلوه یکی از دانشوران جهان تشیع است، او نزد علمای بنام آن زمان بـه تحصیل علم و حکمت پرداخت. مدرسهای کـه در تهران، جلوه به منظور اقامت برگزید دارالشفا نام داشت کـه ابتدا بـه دستور فتحعلی شاه به منظور بیمارستان ساخته شد ولی بعدها بـه صورت مدرسه درآمد.
جلوه 41 سال درون این مدرسه بـه تدریس حکمت، فلسفه و ریـاضیـات مشغول بود و شاگردان بسیـار تربیت کرد.
سمت چپ درون ورودی آرامگاه اداره تربیت بدنی شـهرستان ری، سازهای را به منظور استراحتگاه دوستداران جهانپهلوان غلامرضا تختی بنا کرده است.
آرامگاه تختی بعد از بقعه شیخ صدوق، تنـها آرامگاهی هست که نوسازی شده و ظاهر مدرنتری دارد. علاوه بر سایبانی کـه برای استراحتگاه و تجمع دوستدارانش درون نظر گرفته شده، سنگ آرامگاه با شیشـهای محافظت مـیشود و شرحی از زندگی او و مدالهای ملی و جهانیای کهب کرده نیز درون این مکان نصب شده است.
آرامگاه غلامرضا تختی
* بـه فاصله نزدیکی از سنگ قبر او، افراد دیگری نیز بـه خاک سپرده شده و در سایـهبان ویژه تختی قرار گرفتهاند کـه روشن نیست آیـا نسبتی با غلامرضا تختی داشتهاند یـا خیر.
تختی دیماه 1346 درون ابن بابویـه بـه خاک سپرده شده است. او 5 شـهریور 1309 درون خانیآباد تهران متولد شد. یکی از نزدیکان او نقل کرده هست که پدرش خواربار فروشی بود کـه در دکانش بر روی تختی مـینشست و به همـین دلیل درون مـیان اهالی خانیآباد بـه حاجقلی تختی شـهرت یـافت و همـین نام بعدها بـه نام خانوادگی آنـها تبدیل شد.
تختی درون دوران زندگی حرفهایاش رکورددار شرکت درون المپیکها وب بیشترین مدال درون کشتی بود. او بـه لحاظ جوانمردی، منش و سجایـای اخلاقی نیز شـهرتی درون مـیان مردم یـافته بود.
نقل شده یکی از جاهایی کـه تختی همـیشـه مـیرفت، گلفروشی رز نزدیک چهارراه تختجمشید (طالقانی کنونی) بود. او گلهای باغچه خانـهاش را مـیچید، دسته مـیکرد و مـیبرد گلفروشی رز کـه فروش برود. اما مردم دور و برش را مـیگرفتند و با او گرم حرفزدن مـیشدند. تختی به منظور جبران مـهربانیها بـه آنـها گل مـیداد. همـین بود کـه از دهتا دسته گل، یک دسته هم بـه گلفروشی نمـیرسید. بچههای مدرسه بـه ماشین بنز سفیدش تکیـه مـیزدند و کنار او عیـادگاری مـیگرفتند. گلفروش با حرص و جوش از تختی مـیخواست خودش را از بچهها و مردم پنـهان کند. او گوش نمـیکرد و مـیگفت: مردم به منظور دیدن من آمدهاند؛ چرا حتما خودم را پنـهان کنم؟
آرامگاه غلامرضا تختی
تختی درون 37 سالگی درگذشت. اختلاف نظرهای زیـادی درباره دلایل مرگ او کـه در دوره خود بـه یک اپوزیسیون سیـاسی محبوب و با گرایشهای ملیگریـانـه تبدیل شده بود وجود دارد.
چند دقیقهای زیر سایـهبان آرامگاهش نشستم؛ درون کنار چند نفری کـه معلوم هست از دوستدارانش هستند. تسبیح مـیچرخانند و فاتحه مـیخوانند. اغلبانی کـه به ابنبابویـه مـیروند سری هم بـه مزار تختی مـیزنند. کمتر مـیتوان مزارش را خالی از دوستدارانش دید، آنـها یـا فاتحهای مـیخوانند، یـا سخن کوتاهی از او مـیگویند و شاخه گلی هدیـهاش مـیکنند.
* از بین معدود تابلوهای راهنمای آرامگاه، یکی هم مربوط بـه محل دفن شیخ رجبعلی نکوگویـان (خیـاط) است؛ مزاری کـه در آرامگاهی خانوادگی “حاج علیاکبر سپاسگزار” قرار دارد.
مشخص هست که صاحبان این آرامگاه خانوادگی بـه احترام حضور نکوگویـان، تابلوی سردر این آرامگاه را تغییر دادهاند. بر روی تابلویی نوشتهاند “مقبره عبد صالح خدا؛ جناب شیخ رجبعلی نکوگویـان (خیـاط)” و آن را نصب کردهاند بر روی تابلوی قدیم کـه مـیگفت اینجا آرامگاه خانوادگی “حاج علی اکبر سپاسگزار” است.
آرامگاه شیخ رجبعلی خیـاط
رجبعلی خیـاط سال 1262 هجری شمسی، درون تهران متولد شد. خودش گفته بود احسان و اطعام یک ولی خدا توسط پدرش موجب شده خداوند چنین فرزندی بـه وی عنایت کند.
از کودکی او اطلاعات چندانی درون دست نیست اما خانـه خشتی و حجره ساده خیـاطی شیخ کـه از پدرش بـه ارث بود درون خیـابان مولوی کوچه سیـاهها (شـهید منتظری) قرار داشت و تا پایـان عمر درون همـین خانـه محقر زندگی مـیکرد. شوق بهرهگیری از مواعظ علما و شنیدن آیـات قرآن، رجبعلی را کـه در 12 سالگی پدرش را از دست داده بـه حرم شاه عبدالعظیم مـیکشاند.
از تقوا، وارستگی، سادهزیستی و عظمت روح او حکایتهای زیـادی نقل کردهاند. او بـه دیگران توصیـه مـیکرد انسان حتما برای خدا خوشاخلاق باشد و با مردم خوشرفتاری کند.
آرامگاه او اتاقکی هست تمـیز و آراسته کـه کلیددارش با خوشرویی حاضران را مـیپذیرد. از او درباره شیخ کـه مـیپرسم آنچنان با اشتیـاق پاسخ مـیدهد کـه علاقه او بـه شیخ نکوگویـان را بـه خوبی نشان مـیدهد. حتما کفشها را درآورد که تا بتوان وارد اتاق شد. درون هوای گرم تابستان داخل اتاقک به منظور مراجعهکنندگان بسیـار خنک نگه داشته شده. با وجود اینکه درون این آرامگاه خانوادگی افراد دیگری نیز دفن شدهاند اما اتاق کاملا فرش شده و پشتیهایی به منظور راحتی دوستداران شیخ قرار داده شده است. سنگ قبر با پارچه سبز رنگی پوشانده شده و عکسی از شیخ روی آن بـه حاضران لبخند مـیزند. منبر ساده و قدیمـی رجبعلی خیـاط درون کنار کتابهای چیده شده قرآن، احادیث و ادعیـه کـه عموما وقف شده قرار گرفته هست و علی نکوگویـان، یکی از فرزندان او نیز درون کنار مزارش دفن شده است.
شیخ رجبعلی درون 79 سالگی و در شـهریور 1340 هجری شمسی، درون این آرامگاه دفن شده است.
آرامگاه هادی اسلامـی
* روبروی مقبره شیخ نکوگویـان، چند ردیف جلوتر، هادی اسلامـی مدفون شده است. او از بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون ایران هست که مردادماه 1372 درون این آرامگاه بـه خاک سپرده شده است.
اسلامـی، زاده تهران بود و از زمان تحصیل درون دبیرستان بـه بازیگری درون تئاتر پرداخت و پس از اتمام تحصیلات متوسطه درون سال 1346 نمایشنامـه “زیرگذر لوطی صالح” را کـه شخصا نوشته بود بـه صحنـه برد کـه با موفقیت فراوان روبرو شد. او بعد از انقلاب درون فیلمهای بسیـاری بـه ایفای نقش پرداخت و در چهارمـین جشنواره بینالمللی فیلم فجر درون سال 1364 درون تهران، برنده جایزه بهترین بازیگر مرد به منظور فیلم «اتوبوس» شد.
اسلامـی علاوه بر سینما درون چند سریـال تلویزیونی از جمله “مرغ حق” (در نقش شـهید مدرس) بازی کرده بود. او درون سال 72 بر اثر سکته قلبی درگذشت و در این آرامگاه بـه خاک سپرده شد.
* چند متر دورتر از آرامگاه شیخ خیـاط، آرامگاه خاندان دهخدا قرار گرفته است. این آرامگاه درون مقایسه با بسیـاری از آرامگاههای خانوادگی کـه به شدت فرسوده و یـا تخریب شدهاند مرتبتر بـه نظر مـیرسد. نمای آجری آرامگاه بـه تازگی رنگ شده است. درون ورودی آن همـیشـه قفل هست و تنـها مـیتوان از پنجره سرکی بـه داخلش کشید و مزار علی اکبر دهخدا را کـه سنگ بزرگتری درون مقایسه با سنگهای اطراف دارد دید.
علامـه علیاکبر دهخدا 1257 درون تهران و اسفند ماه 1334 درون سن 77 سالگی درون منزل خود درون خیـابان ایرانشـهر درگذشت. بعد از درگذشت دهخدا، خانـهاش بـه دبستانی با نام خودش تبدیل شد. اما درون سالهای بعد از انقلاب نام او را از روی دبستان برداشتند. او ادیب، لغتشناس، سیـاستمدار و شاعر ایرانی و نیز مؤلف و بنیـانگذار لغتنامـهای با نام خودش بود.
آرامگاه علیاکبر دهخدا
علیاکبر دهخدا
* مزار شیخ محمدحسین زاهد درون آرامگاه خانوادگی دیگری هست که با قالیچههایی مفروش شده است. او استاد اخلاق بسیـاری ازانی بوده کـه در عصر ما خود بـه عنوان استاد اخلاق شناخته مـیشدند. شیخ زاهد 40 ساله بود کـه در مسیر طلب علم و فضیلت گام برداشت.
او نفتفروشی بود کـه گاه بـه گاه درون درس مرحوم آقا سیدعلی مفسر حاضر مـیشد. درون شرح زندگی او آمده هست روزی کـه با چرخ نفتفروشی گذارش بـه کنار مسجد جامع تهران افتاده بود، دقایقی درون پای درس آیتالله مفسر نشست و در آن جلسه تصمـیم گرفت بـه فراگیری علوم دینی بپردازد. مدتی درون مشـهد و تهران بـه علمآموزی پرداخت که تا جایی کـه در مـیان مدرسان تهران، یکی از بهترین و دقیقترین مدرسان ادبیـات عرب بـه حساب مـیآمد.
حکایـات بسیـاری از فضایل و کمالات شیخ زاهد کـه عمری درون مسیر تقوا و تذهیب نفس تلاش کرد و شاگردان بسیـاری داشت نقل شده است.
بر درون این اتاقک نیز قفلی زدهاند و تنـها مـیتوانی نگاهی شیشـه بـه داخل بیندازی. اتاق پر هست از پرچمهای سبز رنگی کـه روی بیشتر آنها نامـی از امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (س) ثبت شده است. سنگ مزارش را با شیشـه پوشاندهاند و رحل قران، شمعدان و گل و عکسی روی آن قرار داده شده است.
آرامگاه محمدحسین زاهد
* مزار دکتر سیدحسین فاطمـی نیز تقریباً درون مـیانـه این آرامگاه قرار گرفته است. سنگ مزار او و ش «سلطنت فاطمـی» حدود نیم متر بلندتر از سنگهای اطرافشان ساخته شدهاند کـه به یـافتنشان کمک مـیکند.
بر روی سنگ مزارش نوشته شده “وزیر خارجه دکتر محمد مصدق و مدیر روزنامـه باختر امروز؛ شـهادت: سحرگاه 19 آبانماه 1333 “. و شعری بر ضلع سیمانی مزارش حک شده که: “بر سر تربت ما چون گذری همت خواه/ کـه زیـارتگه رندان جهان خواهد بود.”
پدرش سیدعلی محمد، معروف بـه سیفالعلماء از روحانیون طراز اول نایین بود. روزنامـه “باختر امروز” را بعد از شـهریور 1320 و آزادتر شدن فضای سیـاسی منتشر کرد کـه بعدها ارگان جبهه ملی شد. درون دولت مصدق از کلیدیترین وزیران کابینـه و تندروترین مخالف استعمار انگلیس و سلطنت بود. فاطمـی درون جریـان نـهضت ملی شدن نفت از همکاران نزدیک مصدق بود. بـه گفته مصدق، او نخستینی بود کـه پیشنـهاد ملیشدن صنعت نفت درون سراسر ایران را ارائه داد.
مزار حسین فاطمـی
پس از کودتای 28 مرداد، مدتی نزد تعدادی از دوستانش درون خفا بود. فاطمـی 6 اسفند دستگیر شد. برخی نوشتهاند درون ابتدای دستگیری تصمـیم گرفته مـیشود درون حین دادرسی درون دفتر فرمانداری نظامـی تهران کـه آن زمان داخل کاخ شـهربانی – ساختمان شماره نـه امروزی وزارت خارجه – بود، طی یک حرکت بـه ظاهر خودجوش مردمـی بـه دست شعبان جعفری(شعبان بیمخ) و مریدانش بـه قتل برسد، اما وی و ش درون این سوء قصد مجروح مـیشوند.
فاطمـی7 مـهرماه 1333 بعد از محاکمـه غیرعلنی درون دادگاه نظامـی بـه اتهام اقدام به منظور برکناری شاه و اقدام علیـه سلطنت درون سحرگاه آبان 1333 اعدام و در کنار شـهدای قیـام 30 تیر بـه خاک سپرده شد.
* مزار شـهدای قیـام 30 تیر کمـی پایینتر از مزار فاطمـی هست و نظم و چینش خاص سنگهایشان و کتیبه تخریب شده درون مقابل آنـها بـه اولین نگاه توجه ام را جلب مـیکند. 25 تن از شـهدای 30 تیر درون سکویی کنار هم دفن شدهاند. روی سنگ قبر همـه آنها نوشته شده “شـهید راه وطن”؛ عنوانی کـه مجلس وقت بعد از قیـام 30 تیر 1331 و احیـای دولت مصدق به منظور آنـها تصویب کرد. چهار سنگ اما درون بین این سنگها فقط عنوان شـهید راه وطن را دارند و معلوم هست که از جمله شـهدای گمنام این واقعهاند.
اغلب آنـها درون سنین جوانی شـهید شدهاند. از کشتگان 30 تیر آماری درون دست نیست. گفته مـیشود بیشتر آنـها درون تهران و در این گورستان دفن شدهاند.
محوطهای کـه شـهدای 30 تیر دفن شدهاند متعلق بـه فرد دیگری بوده کـه مصدق درون زمان دفن این شـهدا این قطعه زمـین را از او خریداری کرده است. شب هفتم دفن آنـها، مصدق بر مزارشان حاضر شده، شاخه گلهایی هدیـهشان کرده و آنقدر اشک ریخته کـه حالش بد شده و زیر بغلش را گرفته واند.
در مقابل این سکو نیز کتیبهای قرار دارد کـه مـیگویند مصدق بـه نشانـه شـهدای 30 تیر درون آن مکان نصبش کرده است. نگاشتههای این کتیبه بـه دلیل واژگونی آن اصلا مشخص نیست و نمـیتوان آنـها را خواند. با اینکه این کتیبه بر روی زمـین نصب شده اما مشخص نیست کی و چگونـه واژگون شده است. اگر ندانی کـه این سازه سنگ و سیمانی کتیبهای بوده است، ممکن هست به سادگی از کنارش رد شوی.
آرامگاه شـهدای 30 تیر
مصدق نیز وصیت کرده بود کـه او را درون کنار این شـهدا دفن کنند اما با مخالفت شاه این کار انجام نشد. شاه گفته بود “در همان احمدآباد خودش دفن شود”. پیکر مصدق از آن زمان که تا کنون درون روستای احمدآباد بـه امانت مانده که تا روزی درون کنار شـهیدان 30 تیر قرار گیرد.
* درون مـیانـههای قبرستان ابن بابویـه، آثار کهنگی و تخریب آرامگاه بیشتر دیده مـیشود. بیشتر خاندان قاجار، متنفذان و متمولان آن دوره درون آن حوالی و بر روی سکوهایی دفن شدهاند.
از کنار مزار شـهدای 30 تیر کـه سر برمـیگردانی یکی از این سکوها را مـیتوانی ببینی. سه پله بـه بالای سکو مـیخورد و بر روی سکو کـه حالا بـه تلی از خاک تبدیل شده تعدادی سنگ دیده مـیشود. روی یکی از سکوها حدود 9 سنگ کـه بیشترشان جنس و حکاکی متفاوتی با سایر سنگها دارند و از جایگاه سیـاسی و اقتصادی ویژه صاحبان آنـها نشان دارند قرار گرفتهاند. هر چه این سنگها کیفیت بالایی دارد، اما اطراف این سنگها کاملا تخریب شده و در نگاه اول اصلا بـه نظر نمـیرسد آنجا قبری قرار گرفته باشد.
یکی از این قبور متعلق بـه اشرف الملوک فخرالدوله، دهم مظفرالدین شاه و مادر علی امـینی است. او سال 1261 شمسی متولد شد و در 14 سالگی بـه عقد محسنخان امـینالملک (امـینالدوله) پسر علی خان امـینالدوله درآمد. پیش از این او را به منظور محمد مصدق (پسراش)، خواستگاری کرده بودند اما شاه تمایل داشت ش با خاندان متنفذتری وصلت کند، بـه همـین دلیل خواستگاری عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما را رد کرد.
آرامگاه فخرالدوله
فخرالدوله از جمله زنان مشـهور تاریخ معاصر ایران است. او از چنان جایگاه سیـاسی برخوردار بود کـه واسط بین خاندان قاجار و رضاشاه بود و شاه نیز شخصا بـه او احترام مـیگذاشت. فخرالدوله نخستینی هست که درون تهران موسسه تاکسیرانی بـه راه انداخت. او قصد تاسیس یک موسسه بورس ملی را درون ایران داشت کـه به علت فراهم نبودن شرایط موفق نشد.
از جمله کارهای فخرالدوله تاسیس یک آسایشگاه به منظور سالمندان درون املاک موروثیاش واقع درون کهریزک بود؛ بنایی کـه آغازگر ساخت بزرگترین بنیـاد کمکرسانی بـه از کار افتادگان و سالمندان شده است.
محله الهیـه درون تهران زمانی باغ ییلاقی فخرالدوله بود. او با وجود همـه فراز و نشیبهای انتقال قدرت بـه پهلوی و عزل پدر همسرش تلاش کرد اموال خانوادگی خود را حفظ کند.
فخرالدوله سرپرستی 28 فرزند یتیم را برعهده گرفت و امکان تحصیل را به منظور آنان فراهم کرد. او بانی مسجد فخرالدوله کـه در محله دروازه شمـیران تهران قرار دارد، است؛ مسجدی کـه روبروی خانـهاش ساخته شد و بنای آن درون فهرست آثار ملی ایران قرار دارد.
فخرالدوله مورد تحسین رجال سیـاسی زمان خود بود. مشـهور هست که رضاشاه دربارهاش گفته بود قاجاریـه دو مرد دارد، یکی فخرالدوله و دیگری آقامحمدخان!
فخرالدوله درون اواخر عمر بر اثر از دست پسرش حسین امـینی، دچار اندوه فراوان شده بود. او بعد از این واقعه اوقات خود را درون باغ الهیـه مـیگذراند و از مراوده با اشخاص خودداری مـیکرد. مدتی پیش از مرگش خواسته بود او را گورستان ابن بابویـه درون کنار مزار پسرش بـه خاک سپارند. او دیماه 1334 درون سن 73 سالگی درون پی یک سکته قلبی درگذشت.
در کنار قبر فخرالدوله کـه کارهای خیر زیـادی انجام داده، قبر محمدحسینخان امـینی ملقب بـه امـینالدوله نیز وجود دارد، بر روی آن نوشته شده کـه محمدحسین خان امـینی “در پاریس بـه رحمت ایزدی پیوسته است”. سنگی کـه مشخص هست مربوط بـه اعیـان دوره قاجاریـه بوده است.
* بـه نظر مـیرسد سکوی قاجارها، بزرگترین سکوی این آرامگاه است. کمـی آن سوتر دو فرزند عبدالحسین فرمانفرمائیـان قرار گرفته است.
فیروز مـیرزا (نصرتالدوله) و نظامالدین فرزندان شاهزاده عبدالحسین مـیرزا فرمانفرما از دیگر قاجاریـان مدفون درون این گورستان است. فیروز مـیرزا از نوجوانی بـه کار سیـاست پرداخت، درون جریـان انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ وزیر امور خارجه کابینـه وثوقالدوله و یکی از سه امضاءکننده قرارداد بود.
مزار فیروز مـیرزا
وقتی رضاخان روی کار آمد بـه او نزدیک شد و مدتی درون حکومت او وزیر بود. سپس مورد غضب واقع و بازداشت شد. با وساطت مستوفیالممالک آزاد شد و مدتی درون خانـه تحت نظر بود. رضاشاه پولی را کـه او به منظور موافقت با قرارداد 1919 از انگلیسها گرفته بود بعد گرفت. فیروز بعد از بازداشت دوباره بـه سمنان تبعید شد و آنجا تحت نظر قرار گرفت. او درون سال 1316 درون تبعیدگاهش بـه قتل رسید.
سنگ قبر “احترام فیروز” (برزین)، همسر فیروز مـیرزا نیز درون کنار او قرار گرفته است.
* روی همـین سکو و در کنار این دو سنگ، همسر امـیرکبیر نیز خفته است. ملکنساء خانم معروف بـه عزتالدوله یـا ملکزاده خانم محمدشاه قاجار و مـهد علیـا بود از دیگر اعضای خاندان قاجار هست که درون این آرامگاه مدفون است.
او ناصرالدینشاه محسوب مـیشد و پس از مرگ محمدشاه، مـهدعلیـا 45 روز و تا ورود موکب ناصرالدین مـیرزای ولیعهد از تبریز نیـابت سلطنت را بر عهده داشت. او درون این مدت مـیرزا آقاخان نوری را درون اداره امور بسیـار بـه کار گرفت و او را نامزد صدر اعظمـی کرد. با ورود شاه جوان متوجه شد شاه مـیرزا تقیخان امـیرکبیر را بـه عنوان صدر اعظم خود را انتخاب کرده هست این موضوع باعث شد مـیرزا آقاخان نوری رابطه خوبی با امـیرکبیر نداشته باشد.
به ابتکار ناصرالدین شاه، عزتالدوله بـه ازدواج امـیرکبیر درآمد که تا شاید خویشاوندی بتواند این رابطه را بهبود بخشد. ملکزاده با وجود ناخرسندی مـهد علیـا 27 بهمن 1227 بـه همسری امـیرکبیر درآمد کـه حاصل این ازدواج دو بـه نامهای تاجالملوک و همدمالملوک بود کـه آنـها نیز با پسرداییهای خود مظفرالدین مـیرزا و مسعود مـیرزا ازدواج د.
مزار همسر امـیر کبیر
پس از عزل امـیر و قتل فجیع وی، عزتالدوله کـه هنوز درون مرگ شوهر سیـاهپوش بود، بـه فرمان مادر ابتدا با مـیرزا کاظم خان (پسر مـیرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج کرد.
ملکنساء درون اواخر عمر گفته بود: یک موی گندیده آن بچه آشپز، مـیارزید بـه تمام هیکل این بچه اعیـانها!
* درون مـیانـه این آرامگاه سنگ قبری بـه نام دکتر امـیراعلم حک شده است. آرامگاه خانوادگی امـیر اعلم کـه همسر و تعدادی از بستگان و فرزندانش نیز درون اطراف او دفن شدهاند. سنگی زردرنگ دارد کـه سادگی تنـها ویژگی برجستهاش هست والبته شعری بلند بالا کـه برای او گفته شده است: دانشور گرامـی دانا پزشک نامـی، استاد اوستادان دکتر امـیر اعلم / دارالشفای مشـهد از او گرفت بنیـان، بنیـاد شیر و خورشید از او شده هست محکم …
امـیراعلم فرزند مـیرزا علیاکبرخان قزوینی (معتمدالوزرا) سال 1256 درون تهران دیده بـه جهان گشود. پدرش رایزن فرهنگی ایران درون بغداد بود.
امـیر اعلم تحصیلات ابتدایی و متوسطهاش را درون ایران، ترکیـه و سوریـه بـه پایـان رساند و در دانشکده پزشکی فرانسوی بیروت، مشغول تحصیل طب شد. او تحصیلات خود را درون مدرسه نظامـی لیون فرانسه درون رشته پزشکی بـه پایـان رساند.
مزار امـیراعلم
وی کـه در دوره احمدشاه قاجار زندگی مـیکرد، بـه نمایندگی از ایران درون تعدادی از کنفرانسهای بینالمللی درون حوزه بهداشت و پزشکی شرکت کرد. امـیراعلم درون مدرسه طب بـه استادی تشریح انتخاب شد و به عنوان عضو مجلس “حفظ الصحه” به منظور گذرانیدن قانون آبلهکوبی عمومـی و ایجاد اماکن مجهز قرنطینـه درون سرحدات تلاشهای زیـادی کرد و قوانین لازم به منظور آن را از تصویب مجلس شورای ملی گذراند.
او سه دوره درون مجلس شورای ملی بـه عنوان نماینده انتخاب شد و قانون طبابت را با کمک پزشکان دیگر بـه تصویب مجلس رساند؛ امـیراعلم با رتبه سرتیپی بـه ریـاست بهداری ارتش انتخاب شد و برای ارتش بهداری مرتب و منظم طبق اصول جدید تأسیس کرد. وی درآمد مطب خود را به منظور تأسیس بیمارستانی مجهز به منظور ارتش اختصاص داد، این بیمارستان با وسایل کامل درون سال 1303 رسماً افتتاح شد.
امـیراعلم بعد از سه سال تلاش بیمارستان زنان و کودکان را تأسیس کرد.
او یک دوره نیز بـه عنوان وزیر فرهنگ منصوب شد، به منظور به مصوب شدن قانون آبلهکوبی عمومـی بسیـار تلاش کرد.
امـیراعلم درون سال 1302 بعد از 17 ماه کوشش جمعیت خیریـه شیر و خورشید سرخ را دایر کرد و نایبرییس آن شد. این جمعیت توانست درون چند زلزلهای کـه باعث ویرانیهای زیـادی شد نقش فعالی درون امدادرسانی بـه مردم آسیبدیده ایفا کند.
او درون سال 1340 و در 84 سالگی درگذشت. اکنون بیمارستان امـیراعلم تهران درون خیـابان سعدی بـه نام اوست.
* درون مـیان قبور آرامگاه ابن بابویـه، مزار مـیرزاده عشقی معماری خاصی دارد کـه در نگاه اول توجه را بـه خود جلب مـیکند. عو اشعاری از او روی این سنگ حک شده هست و بیشترانی کـه به این آرامگاه مراجعه مـیکنند سری هم بـه مزار این شاعر معاصر ایران مـیزنند.
در بنای مزارش، سنگی بـه کار رفته کـه کمتر به منظور قبور از آن استفاده مـیشده. برچسبهای نصبشده به منظور گرامـیداشت نودمـین سالگرد شـهادتش، حکایت از آن دارد کـه دوستدارانش سری بـه مزار او مـیزنند.
سیدمحمدرضا کردستانی معروف بـه مـیرزاده عشقی، درون 1273 درون همدان متولد شد. شاعر دوران مشروطیت، روزنامـهنگار و نویسنده جسوری کـه سرانجام 12 تیر 1303 شمسی، درون 31 سالگی و در دوره نخستوزیری رضاخان درون تهران ترور شد. او “روزنامـه عشقی ” را درون همدان منتشر کرد. درون مجلات و روزنامـهها اشعار و مقالاتی منتشر مـیکرد کـه عموما مضامـین وطنی و آزادیخواهانـه داشت.
مزار مـیرزاده عشقی
عشقی از مخالفان سردار سپه بود و با صراحت لهجه و نکتهبینی بـه بیـان انتقادات خود مـیپرداخت. آثارش درون جامعه تاثیر زیـادی درون بین مردم و نخبگان مـیگذاشت. علاقه و اشتیـاقش بـه موضوعات اجتماعی او را از دنیـای شعر و شاعری بـه روزنامـهنگاری هم رساند.
عشقی نشریـه “قرن بیستم” را منتشر کرد کـه البته درون دوره انتشار سهسالهاش، شمارههای آن از 20 شماره افزونتر نشد. خودش گفته بود کـه در زمان انتشار تنـها دو مشترک داشته است.
نخستین آثار نیما یوشیج، پدر شعر نو پارسی، به منظور نخستین بار توسط وی درون روزنامـه قرن بیستم چاپ شده است.
عشقی درون شماره اول روزنامـه قرن بیستم، کاریکاتورها، اشعار و طنزها و مقالات تندی درون انتقاد از جمـهوری و جمـهوریخواهان اختصاص داد. او جمـهوری رضاخان را جمـهوری قلابی توصیف و مخالفت خود را با آن اعلام کرد کـه بلافاصله از طرف شـهربانی، شمارههای آن، جمع و شد. گفته مـیشود عشقی بـه دلیل انتشار این مقالات، درون 12 تیر 1303 شمسی بـه دست دو ناشناس کشته شد. قاتلان عشقی گریختند و تنـها مردم توانستند یک نفر از آنـها – ابوالقاسم بهمن- را دستگیر کنند؛ فردی کـه با وجود تشکیل پرونده، سرانجام تبرئه شد.
مرگ او که تا مدتی فضای رعب و هراس را درون روزنامـهنگاران زمانش ایجاد کرد.
این شعر معروف بر کنار سنگ قبر وی حک شده است:
خاکم بـه سر، ز غصه بـه سر، خاک اگر کنم / خاک وطن کـه رفت، چه خاکی بـه سر کنم؟
من آن نیم بـه مرگ طبیعی شوم هلاک / وین کاسه خون بـه بستر راحت هدر کنم
معشوق عشقی ای وطن ای عشق پاک من/ ای آن کـه ذکر عشق تو شام و سحر کنم
بر مزارش نوشتهاند کـه : “در راه آزادی قربانی گردید.”
* درون ردیفهای کناری این آرامگاه مزار استاد حسین بهزاد قرار گرفته است؛ مـینیـاتور و نقاش مشـهور ایرانی کـه در کنار همسرش آرمـیده است. سنگ قبر بهزاد کمـی بلندتر از همسرش طراحی و نصب شده است. از نکات جالب توجه درباره آنـها این هست که همسرش نیز چند ماه بعد از درگذشت بهزاد از دنیـا رفته است.
حسین بهزاد درون سال 1273 درون تهران متولد شد. دوران کودکی او بـه دلیل درگذشت پدرش درون مشقت و رنج گذشته است. درون جایی گفته بود گاهی نان خالی هم گیرش نمـیآمد و مجبور بود گرسنـه بخوابد. اما عشق بـه طراحی و نقاشی او را زنده نگاه مـیداشته و گاهی نیمـهشب درون نور مـهتاب نقاشی مـیکرده است.
پدرش مـیرزا فضلالله اصفهانی نقاش و قلمدانساز بود. هفت ساله بود کـه پدرش او را بـه شاگردی درون دکان استاد قلمدان ساز گذاشت. بعد از مدت کوتاهی پدرش و استاد ملاعلی هر دو بـه مرض وبا درگذشتند.
بهزاد کـه از سن 18 سالگی کارگاه مـینیـاتوری مستقلی دایر کرده بود، مـینیـاتورهایی به منظور چندین موزه کشید و پس از آن بـه شـهرت رسید. او به منظور مطالعه درون آثار نقاشی جدید و قدیم هنرمندان اروپایی، بارها از اروپا دیدن کرد و در موزه لوور بر آثار قدیمـی مـینیـاتور ایران مطالعه کرد.
بهزاد 17 نمایشگاه درون داخل و خارج کشور برگزار کرد، چندین جایزه و مدال گرفت. هنرمندان ایرانی و خارجی بـه علت هنر و اخلاق انسانیاش بسیـار او را دوست داشتند. مرحوم ملکالشعرای بهار درون مدح او شعری سرود.
او کـه سالها کارمند فنی اداره کل باستانشناسی و استاد مـینیـاتور هنرستان هنرهای زیبای تهران بود، درون مدت زندگی خود قریب 400 کار هنری بـه وجود آورد و هنر مـینیـاتور را بـه اوج خود رساند.
مزار حسین بهزاد
“ژان کوکتو” نویسنده و هنرمند معروف فرانسوی درباره وی گفته است: بهزاد پیغمبر افسونگری هست از مشرقزمـین داستانسرا. اگر همـیشـه مشرق زمـین بـه قصههای هزار و یک شب و کاخهای طلایی و کنیزکان زیبایش به منظور ما داستانـها مـیگفته این بار، مردی با موهای سفید و چشمان با نفوذ و اندامـی با خطها و رنگهایش اشکال افسونکننده درون مقابل چشمان ما گسترده است. بدون شک درون مـینیـاتور قرن ما، یک استاد از جهت قدرت طرح و رنگآمـیزی وجود دارد کـه او حسین بهزاد هنرمند ایرانی است.
دو سنگ قبر جدا افتاده از سنگهای دیگر، خاطره گلهها و انتقادهای برادرزاده این نقاش چیره دست را بـه یـادم مـیآورد.
او درون جایی گفته بود استاد بهزاد با مـیرزاده عشقی دوستی صمـیمانـهای داشت. مـیرزاده عشقی بسیـار بـه حجره محل نقاشی و کارگاه استاد بهزاد مـیآمد و آنجا همدیگر را مـیدیدند. آنها از نظر فکری خیلی بـه هم نزدیک بودند. استاد بهزاد از ترور مـیرزاده عشقی بـه شدت متاثر شده بود و بسیـار گله مـیکرد.
رفت و آمدها بـه مزار عشقی آنقدر زیـاد شد که تا اینکه استاد بهزاد درون سالهای بعد آرامگاهی را درون گوشـه شمال غرب ابن بابویـه نزدیک قبر مـیرازده عشقی خرید و با نظر و دید هنرمندانـه خودش دستور داد کـه آن را بسازند. ساخت این آرامگاه حدود سال 1334 همزمان با خرید خانـه محل زندگیاش درون خیـابان نوفلاح تمام شد.
او گفته بود: این آرامگاه شبیـه یک ویلا بـه سبک آن دوره بود. شیروانی قدیمـی داشت. اتاق بزرگ و یک آشپزخانـه و سرویس بهداشتی. چاهی هم درون آن زده بودند. وقتی استاد فوت کرد او را درون این آرامگاه بـه خاک سپردند، نزدیک یک ماه بعد همسرش از دار دنیـا رفت و او را هم کنار عمویم درون این آرامگاه بـه خاک سپردند. سه سال بعد هم پدر من، برادر استاد فوت د و در این آرامگاه دفن شدند. شـهرداری به منظور تخریب آرامگاه حتی از ما اجازه نگرفت. وقتی ما خبردار شدیم کـه با لودر آمدند و آرامگاه را فرو ریختند؛ آرامگاهی کـه بهزاد با سلیقه و وسواس آن را ساخته و تزیین کرده بود. وقتی من رسیدم سنگ قبر پدرم و استاد و همسرش شکسته و روی هم ریخته شده بود.
برادرزاده بهزاد انتقاد کرده بود کـه این مکان را تخریب د و 15 سال هست که بازسازی آن بـه نتیجهای نرسیده است.
امروز هم محدوده آرامگاهی کـه بهزاد ساخته بود از فضای خالی اطراف سنگ قبر او و همسرش پیداست. درون فاصله 12 متری از این سنگ هیچ سنگ دیگری نیست. هیچ گوشـهای از این آرامگاه را نمـیتوان این گونـه کـه این دو سنگ قرار گرفتهاند یـافت؛ دو سنگ درون کنار دیوار و فضای خالی درون اطراف آن.
در این آرامگاه چاههای آبی هم کنده شدهاند کـه یکی از آنـها نزدیک آرامگاه پیشین بهزاد بوده است. ساکنان این منطقه مـیگویند بیشتر این چاهها هنوز آب دارند و به همـین دلیل روی آنـها را با ورقههای چوبی پوشاندهاند. خادمان ابن بایویـه از این چاهها به منظور آبیـاری درختان آن استفاده مـیکنند.
* درون ضلع شمالی آرامگاه، مزار “ابراهیم ناهید” قرار گرفته است. سنگ سیـاهرنگی کـه رویش نوشته “مدیر روزنامـه ناهید”؛ از آن سنگهایی کـه اتفاقی مـیتوان پیدایش کرد.
جزئیـاتی از زندگی مـیرزا ابراهیم ناهید شیرازی منتشر نشده است. تنـها درون همـین اندازه کـه او درون 1300 شمسی روزنامـه “ناهید” را درون تهران تاسیس و منتشر کرد کـه اولین روزنامـه کاریکاتوریستی و انتقادی – اجتماعی بوده کـه از 22 فروردین 1300 که تا 20 اردیبهشت 1312 با وقفههایی درون تهران منتشر مـیشده است. از آنجا کـه مقالات آن بـه زبان ساده عوامفهم نوشته مـیشد، مورد استقبال عموم مردم قرار مـیگرفت.
مزار مدیر روزنامـه ناهید
نخست ارگان طنزآمـیز هواداران سردار سپه بود و با مخالفان او درون مـیافتاد و به آنان ناسزا مـینوشت، اما درون طول عمر ده – دوازده سالهاش با مخالفان همراه گشت و بارها توقیف شد و عاقبت اداره روزنامـهاش را بـه آتش کشیدند و به عمرش پایـان دادند.
باستانی پاریزی درون کتاب «نای هفتبند» درباره این روزنامـه نوشته است: ناهید (ستاره صبح) مـهمترین روزنامـه فکاهی هست که بعد از کودتا بـه مدیریت مـیرزا ابراهیم ناهید منتشر مـیشد. … اثر این روزنامـه و کاریکاتورهای جالب آن درون جامعۀ آن روز کاملاً آشکار هست و بسیـاری هنوز هستند کـه از آن خاطراتی دارند و مبارزات و زدوخوردهای او مشـهور است.
اینکه باستانی نام “ستاره صبح” را مـیآورد، بـه این دلیل هست که ناهید هر گاه توقیف مـیشد، بـه نامهای دیگری، از جمله “ستاره صبح”، منتشر مـیشد.
دفتر روزنامـه ابتدا درون خیـابان چراغبرق، کوچه عظیمـی قرار داشت، ولی بعدها محل آن بـه خیـابان لالهزار انتقال یـافت و در همـین محل بود کـه آن را بـه آتش کشیدند.
یک سال بعد از انتشار این شماره درون اثر حریق ناگهانی اداره روزنامـه ناهید با خاک یکسان شد. بعضی حریق را عمدی دانسته و به تیمورتاش، وزیر دربار وقت، نسبت دادهاند.
مـیرزا ابراهیم سرانجام درون تهران درگذشت.
* از مزار مرشد چلویی کـه سراغ مـی گیرم، جایی درون ضلع شمالی آرامگاه را نشان مـیدهند. محل دفن او درون ردیفهای نزدیک بـه ضلع شمالی این آرامگاه و در محدوده صحن امامزاده هادی قرار گرفته هست که بـه واسطه قرار گرفتن درون ارتفاع بالاتر از محدوده ابن بابویـه متمایز مـیشود.
مزار حاج مرشد چلویی
حاج مـیرزا احمد عابد نـهاوندی، مشـهور بـه مرشد چلویی، یکی از عرفای بنامـی بود کـه در بازار تهران جنب مسجد جامع، طباخی داشت و برای عموم سخنرانیهای هفتگی برپا مـیکرد. چون با مردم با زبان شعر و پند و اندرز برخورد مـیکرد بـه “حاج مرشد” معروف بود. تنـها نسخه دیوان اشعار عرفانی ساعی درون زمان خود درون آتشسوزی مغازهاش سوخت؛ از این رو بعد از تدوین اشعار بـه جا مانده بـه «دیوان سوخته» مشـهور شد. او اجازه چاپ اشعار خود را نمـیداد، بعد از درگذشتش که تا کنون چندبار چاپ شده است.
حاج مرشد از دوستان نزدیک شیخ رجبعلی خیـاط و حاج اسماعیل دولابی بود.
وی سال 1357 و در 90 سالگی درون تهران درگذشت. قبر وی درون امامزاده هادی درون جنب ابن بابویـه قرار گرفته است.
* درون این آرامگاه مزار رحیم مؤذنزاده اردبیلی اذانگوی مشـهور ایران و جهان اسلام درون مقایسه با سایر قبوررنگ تازگی دارد. “حی علی الصلوه” بر دیوار طراحی شدهای کـه در جوار این مزار قرار گرفته نشان از مدفن پدر و پسری دارد کـه هر دو از اذانگویـان مشـهور ایران بودهاند. رحیم موذنزاده اردبیلی درون 1304 درون اردبیل متولد شد. او درون آواز بیـات ترک و در گوشـه روحالارواح اذان سر مـیداده است. این اذان درون سال 1334 درون استودیو یک رادیو ضبط شد. سال 1387 اذان رحیم مؤذنزاده اردبیلی اثر ملی معنوی شناخته شد. اذانهایی کـه توسط او خوانده شده، هنوز بـه عنوان زیباترین اذانهای موجود درون رسانـههای صوتی و تصویری ایران پخش مـیشود.
مزار مؤذنزاده اردبیلی
در جایی گفته بود اذانگویی درون خانواده آنـها، 150 سال قدمت دارد و نام فامـیل آنـها بههمـین دلیل مؤذن شده است.
مؤذنزاده درون گفتوگو با ایسنا درباره اجرای یکی از اذانهای خود گفته بود :”یک روزی تصمـیم گرفتم که تا یک اذان یـادگاری بگویم. درون استودیوی 6 صدا و سیما، هر گوشـهای انداختم، نشد که تا اینکه آن را درون روحالارواح آواز بیـات ترک بـه این شکل کـه بیش از 50 سال پخش مـیشود گفتم. ما ایرانی هستیم و اذان ما حتما برخاسته از خودمان باشد.”
او سال 84 درون پی ابتلا بـه بیماری سرطان درون بیمارستان مدائن تهران بستری شد و در بهار همان سال از دنیـا رفت.
* غرب بقعه شیخ صدوق، آرامگاه خانوادگی خاندان فروغی قرار گرفته است. چند سنگ درون کنار هم کـه همـه نام فروغی را بر خود دارند. سرشناس ترینشان «محمدعلی فروغی» مشـهور بـه «ذکاءالملک» هست که اولین نخستوزیر رضا شاه و پسرش بود.
محمدعلی فروغی درون کنار پدرش، محمدحسین فروغی (ذکاء الملک اول) کـه از ادیبان دوره قاجار بود دفن شده هست و پسران او نیز بعدها درون این آرامگاه خانوادگی بـه خاک سپرده شدهاند.
مزار محمدعلی فروغی
او مترجم، ادیب، فلسفهنگار، روزنامـهنگار، سیـاستمدار و دیپلمات بود و نمایندگی مجلس را هم درون کارنامـه خود دارد.
فروغی شرح زندگی فلاسفه غرب را بـه فارسی ترجمـه کرد. یـادداشتهای او کتابی با عنوان “سیر حکمت درون اروپا” شد. او کتابهای دیگری درون حوزه تاریخ و حقوق نیز بـه فارسی ترجمـه کرده است.
فروغی درون نقاشی شاگرد کمالالملک بود و به جای آن بـه وی زبان فرانسه مـیآموخت.
او درون زمان نخستوزیریاش اقدامات زیـادی درون حوزههای فرهنگی، ادبی و علمـی انجام داده است.
در این آرامگاه خانوادگی، سنگی نیز متعلق بـه محسن فروغی فرزند محمدعلی است. او استاد معماری و رییس سابق دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او از بنیـانگذاران و استادان دانشکده معماری دانشگاه تهران بود کـه 15 سال ریـاست دانشکده را بر عهده داشت.
وی بعد از مدتی تبرئه شد و خود عضوی از مجلس سنا شد. درون خلال سالهای 1345 که تا 1357 وی درون حدود سه ماه و در کابینـههای جعفر شریف امامـی و غلامرضا ازهاری، سمت وزیر فرهنگ و علوم را عهدهدار بود.
فروغی بعد از انقلاب اسلامـی و در 12 فروردین 1358 دستگیر شد و مجموعه اشیـا و آثار هنری شخصی وی ضبط و به موزه ایران باستان تهران منتقل شد. وی درون ششم دیماه 1361 از زندان آزاد شد و 10 ماه بعد درگذشت.
* اشرفالدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) نیز درون این آرامگاه دفن شده است. بـه فاصله چند قدم از درون ورودی آستان شیخ صدوق سنگ سفیدش را مـی توانی ببینی، با همان عنوان نسیم شمال کـه البته چند شکاف بزرگ هم برداشته است.
بر اساس آنچه اشرفالدین گیلانی نوشته او درون 1288 ه.ق درون قزوین دیده بـه جهان گشود. گیلانی شاعر و نویسنده روزنامـه «نسیم شمال» بود کـه بعدها با همـین عنوان معروف شد؛ نشریـهای اجتماعی، سیـاسی و طنزآمـیز کـه در دوران مشروطه ایران ابتدا درون رشت و سپس درون تهران منتشر مـیشد. او درون قزوین و تبریز تحصیل کرد، درون 26 سالگی بـه رشت مـهاجرت کرد. آشنایی با رهبران مشروطیت درون گیلان زندگی اش را متحول کرد. بعد از آن او بـه انتشار هفتگی “نسیم شمال” پرداخت.
نزدیکی وی بـه برخی از اعیـان بانفوذ گیلان چون فتحاللهخان اکبر (سپهدار رشتی)، سردار معتمد و سپهسالار محمدولی خان تنکابنی، سبب درگیری و مشاجرات قلمـی نسیم شمال با برخی روزنامـهنگاران گیلانی شد. او بعد از بمباران و انحلال مجلس، از بیم ماموران محمدعلی شاه با لباس مبدل از طریق روستاهای گیلان و قزوین بـه اشتهارد گریخت و روزنامـه نسیم شمال نیز هفت ماه توقیف شد.
در پی اولتیماتوم روسها و انحلال مجلس دوم، نسیم شمال مجددا تعطیل شد و اشرفالدین بار دیگر ناگزیر از ترک رشت شد. ظاهرا فشار کنسول روس درون خروج او از رشت بیتاثیر نبوده است. بعد از آن، روسها چاپخانـه عروةالوثقی را کـه نسیم شمال درون آن چاپ مـیشد، ویران د.
گیلانی بعد از ورود بـه تهران چندی درون سایـه حمایتهای سیـاسی سپهدار رشتی زندگی مـیکرد. محل اقامتش درون تهران، ابتدا درون پارک امـینالدوله، سپس حجرهای کوچک درون ضلع شرقی مدرسه صدر، و در پایـان عمر منزلی محقر درون شرق تهران بوده است.
از زندگی خانوادگی سیداشرفالدین گیلانی چون دیگر جنبههای زندگی شخصی او آگاهیهای دقیقی درون دست نیست. بـه گفته نفیسی، عشق نافرجام او درون جوانی سبب تنـهایی و تجردش که تا پایـان عمر شد. گزارشها درباره آخرین سالهای زندگی و بیماری روحی گیلانی مبهم و متناقضی است. گفته مـیشود درون 1309 شمسی دچار اختلال حواس شده است. درباره سبب بروز اختلال مشاعر و رهایی اش از تیمارستان نیز نظرها متفاوت است؛ برخی تلاش ملکالشعرا بهار و سید حسن مدرس را درون رهایی گیلانی از تیمارستان موثر شمردهاند.
سعید نفیسی درون این رابطه گفته است: “او را بـه تیمارستان شـهر نو کـه در آن زمان “دارالمجانین” مـیگفتند بردند، درون قسمت عقب تیمارستان جایی بـه او اختصاص دادند. من نفهمـیدم چه نشانـه جنونی درون این مرد بزرگ بود. همان بود کـه همـیشـه بود. مقصود از این کار چه بود؟ این یکی از بزرگترین معماهای حوادث این دوران زندگی ماست.”
بر اساس آگهی ترحیمـی کـه در روزنامـه نسیم شمال (اول فرودین 1313) چاپ و دو روز بعد از مرگش منتشر شد، گیلانی درون 29 اسفند 1312 کمـی بعد از رهایی از تیمارستان و در آستانـه پانزدهمـین سال انتشار نسیم شمال درگذشته است.
مزار نسیم شمال
آرامگاه او نزدیکی قبر خاندان اکبر و چهره شاخص آن، سپهدار رشتی قرار دارد؛ بـه فاصله چند قدمـی از درون ابن بابویـه.
محل دفن او سالها بـه فراموشی سپرده شده بود که تا اینکه ابراهیم فخرائی، تاریخپژوه، درون سال 1364 بـه کمک پسر یکی از توزیعکنندگان روزنامـه نسیم شمال آن را پیدا کرد و به شش نفر از گیلانیـان ساکن تهران کـه اشتیـاق زیـارت این قبر را داشتند نشان داد. با هزینـه مـهدی آستانـهای، روزنامـهنگار و بازرگان رشتی روی سنگ قبر قدیمـی آن، سنگی بـه وسعت تمامـی قبر از مرمر کار گذاشته شد کـه نام مدیر روزنامـه نسیم شمال بر آن نقش بسته است.
* فتحالله خان اکبر (سپهدار رشتی) ملقب بـه سپهدار اعظم و معروف بـه سپهدار رشتی نماینده مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران درون دوران مشروطه از آبان که تا اسفند 1299 شمسی بود.
او اجارهدار گمرکات شمال ایران بود. پیش از انقلاب مشروطه وزیر پست شد. با وقوع انقلاب از آن حمایت کرد و به فرمان محمدعلی شاه قاجار بـه کلات درون خراسان تبعید شد. چندی بعد کـه عموزادگانش با همکاری دیگر مشروطه خواهان «انقلاب محرم رشت» را بـه راه انداختند و پس از آن قزوین و تهران را فتح د، او نیز قدرت یـافت و به عضویت کمـیسیون 28 نفره سران مشروطه درآمد و دوباره بـه وزارت پست و تلگراف منصوب شد. بعد از آن درون کابینـههای اول، دوم و سوم محمدولی خان تنکابنی سپهدار اعظم درون سمت خود ابقاء و در کابینـه چهارم او بـه سمت وزارت عدلیـه منصوب شد.
او از 1295 شمسی درون سه کابینـه وثوقالدوله وزیر داخله و وزیر جنگ شد. که تا اینکه درون آبان 1299 نخستوزیر شد. اما کابینـه او بعد از سه ماه با وقوع کودتای رضاخان مـیرپنج سقوط کرد. بعد از کودتا او درون سفارت بریتانیـا درون تهران پناهنده شد و سپس بـه خانـهاش درون رشت رفت، جایی کـه تا زمان فوتش درون سال 1317 درون آن زیست. او درون گورستان ابن بابویـه درون آرامگاه خانوادگی بـه خاک سپرده شده است.
در کنار این سنگها، سنگ قبری نیز بـه نام مـیرزا کریمخان رشتی پسر عموی فتحاللهخان اکبر قرار داده شده است. او از رجال سیـاسی فعال دوره مشروطه بود. او تلاشهای زیـادی به منظور بازگشت مشروطیت کرد اما هیچ مقام و منصبی را نپذیرفت و تا پایـان عمر درون زمزه رجال متنفذ پشت پرده سیـاست قرار داشت.
با اینکه تحکیم پایـههای قدرت و سلطنت رضاشاه پهلوی تلاش کرد، مورد غضب این پادشاه قرار گرفت و تا پایـان سلطنت وی یعنی سال 1320 درون تبعید بـه سر مـیبرد؛ ولی بعد از روی کار آمدن محمدرضا شاه پهلوی بـه تهران احضار و مشاور و ندیم پادشاه جوان شد.
او سال 1323 درون مقبره خانوادگی خاندان اکبر دفن شده بود.
* یکی از سنگهای جالب درون این آرامگاه کـه باز هم مانند بسیـاری دیگر، اتفاقی بـه چشمم آمد و در حوالی آرامگاه شیخ خیـاط قرار گرفته، مربوط بـه مزار سیدمـهدی مـیرزایی، نوه مـیرزای شیرازی است. بخشی از نگاشته های روی سنگ از بین رفته و نمـیتوان تاریخ درگذشت و دفن او را از روی سنگ خواند.
مزار نوه مـیرزا رضا شیرازی
* جستوجو درون این آرامگاه وسیع، کـه متن جامع مکتوب منتشرشدهای درباره خفتگان آن تدوین نشده کم از عملیـات اکتشاف ندارد؛ چنانکه با وجود ساعات طولانی جستوجو، نتوانستم محل همـه مشاهیر دفن شده درون آن را بیـابم.
در متون پراکندهای کـه درباره این آرامگاه منتشر شده از برخی مشاهیر دیگر دفنشده درون آن هم نامـی بـه مـیان آمده است؛ از جمله ابن بابویـه فخرعظمـی ارغون (فخر عادل خلعتبری) کـه سال 1345 درون این آرامگاه دفن شده است. او شاعر، روزنامـهنگار و از پیشروان زنان ایران بوده است. خلعتبری مادر سیمـین بهبهانی است. او از سال 1311 سردبیر روزنامـه آینده ایران بود و سال 1314 نیز مجله بانوان را منتشر کرد. وی درون زمان رضاشاه عضو فعال کانون بانوان و از شـهریور 1320 از اعضای حزب دموکرات ایران بود.
فخر عظمـی درون تأسیس مدارس انـه نقشی چشمگیر داشت و خود زبان فرانسه تدریس مـیکرد و آموزگار رسمـی آموزش و پرورش بود.
او سال 1303 با عباس خلیلی (مدیر روزنامـه اقدام) ازدواج کرد کـه سیمـین بهبهانی حاصل این ازدواج بود.
فخرعظمـی ارغون سال 1345 درون سن 68 سالگی درگذشت. صدو پنجاه شعر از او درون قالبهای شـهری مختلف کـه در نشریـات آن زمان چاپ شده بود موجود است.
* یکی از استادان خوشنویسی ایران و از برجستهترین خوشنویسان خط نستعلیق و شکستهنستعلیق دوره قاجار نیز درون این آرامگاه مدفون است. «مـیرزا غلامرضا اصفهانی» شاید تنـها خوشنویسی هست که هر دو خط نستعلیق و شکستهنستعلیق را بـه مـهارت و استادی تمام مـینوشته و در هر دو نیز صاحب سبک ویژه خود است.
از آن جا کـه اصفهانی درون زمان حیـاتش نامـیترین استاد مسلم خوشنویسی بود، نگارش آثار بسیـاری بـه وی سفارش داده مـیشد کـه برخی را بـه شاگردانش مـیسپرد. همانطور کـه کاشیهای پیرامون بقعه شیخ صدوق ابن بابویـه را بـه محمدابراهیم تهرانی از شاگردانش واگذار کرد.
از بهترین نمونـههای کتیبهنویسی مـیرزا غلامرضا کتیبههای مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شـهید مطهری فعلی درون مـیدان بهارستان تهران) هست که آن را درون سال 1301 نگاشته است.
* «سیدابوالقاسم انجوی شیرازی» از دیگر آرمـیدگان ابن بابویـه درون 1372 است.
او از پژوهشگران ادبی ایران است. وی از آخرین دوستان صادق هدایت بود. خانـه وی درون نیـاوران جمالآباد بعد از مرگش بـه موزه فرهنگ مردم تبدیل شده است.
انجوی درون جوانی فعال سیـاسی بود و مجلهای انتقادی و سیـاسی با نام “آتشبار” انتشار مـیداد. درون جریـان کودتای سال 1332 دستگیر و به خارک تبعید شد.
دیوان حافظ شیرازی با تصحیح انجوی شیرازی بـه زعم برخی حافظ شناسان کاملترین دیوان هست زیرا وی گونـهها و روایـات مربوط بـه اشعار حافظ را گردآوری و ارائه کرده است.
* «ابراهیم حکیمـی»، ملقب بـه حکیمالملک، از دولتمردان ایرانی دوره قاجار و پهلوی هست که چند دوره نخستوزیر ایران بوده است. وی مدتی نیز رئیس مجلس سنای ایران بود. او کـه در اروپا تحصیل کرده بود بـه عنوان طبیب دربار مشغول کار شد. درون پی تجویز داروی زیـاد بـه مظفرالدین شاه کـه نزدیک بود بـه مرگ شاه منجر شود، دست از طبابت کشید.
دو دوره نماینده مجلس بود. وی یک دوره بـه وزارت مالیـه، سه بار بـه وزارت دارایی، هشت بار وزارت علوم (معارف)، یک بار وزارت دادگستری، یک بار وزیر مشاور و یک بار بـه وزارت امور خارجه منصوب شد.
با روی کارآمدن رضاشاه، از سیـاست کنارهگیری کرد و بعد از شـهریور 1320، بـه صحنـه سیـاست بازگشت که تا اینکه درون اردیبهشت 1324 بـه نخستوزیری منصوب شد ولی یکماه بعد استعفا کرد. به منظور دومـین بار درون آبان 1324 بـه نخستوزیری منصوب شد و تا دی همان سال درون آن سمت بود. وی به منظور آخرین بار درون دی 1326 بـه نخستوزیری منصوب شد و تا خرداد 1327 درون این سمت بود. او درون 1338 شمسی درون تهران درگذشت.
* آرامگاه این بابویـه یک ادبدوست دیگر را نیز درون خود مدفون دارد. «فاطمـه رضازاده محلاتی» معروف بـه «فاطمـه سیـاح»، نیز درون این آرامگاه دفن شده است. او زاده 1281 شمسی و در مسکو بود. او دکتری ادبیـات اروپایی خود را درون این شـهر گرفت و در 32 سالگی بـه ایران آمد.
سیـاح بنیـانگذار کرسی ادبیـات تطبیقی درون دانشگاه تهران است. او با پسر عمویش، حمـید سیـاح ازدواج کرد، و همـین علت کـه مدتی همسر حمـید سیـاح بوده است، او را فاطمـه سیـاح مـیخواندند ولی درون زندگی مشترک شکست خورد و پس از سه سال از همسرش جدا شد.
سیـاح درون ایران بزرگ نشده بود، بنابراین زبان فارسی را خوب نمـیدانست و مطالب خود را بـه زبان روسی مـینوشت و دیگران بـه فارسی ترجمـه مـید. وی اسفند ماه 1326 شمسی درون تهران بر اثر بیماریِ قند و سکته قلبی، درگذشت.
* درون این آرامگاه یکی از نوسندگان ایرانی نیز مدفون شده است. «محمدباقر مـیرزا خسروی کرمانشاهی» (دولتشاه)، متخلص بـه خسروی ادیب، نویسنده، شاعر ایرانی و از پیشوایـان نثر نو ادبی و نویسنده نخستین رمان تاریخی درون تاریخ ادبیـات ایران است.
نخستین رمان تاریخی ایرانی درون سال 1278 خورشیدی درون سه جلد تحت عناوین «شمس و طغرا»، «طغرل و هما» و «ماری و نیسی» توسط محمدباقر مـیرزا خسروی کرمانشاهی نوشته شد.
او درون هنگام حمله روسها بـه غرب ایران زبان بـه انتقاد گشود کـه منجر بـه محبوس و تبعید شدنش شد. خسروی، کـه بنیـانگذار رمان نو ایرانی بـه شمار مـیآید، بـه خصوص بعد از مـهاجرت بـه تهران با فقر دست بـه گریبان بود. او درون 72 سالگی درگذشت.
* «محمدطاهر مـیرزای قاجار» (محمدطاهر مـیرزا)، از شاهزادگان قاجاری و از بزرگترین و نامدارترین مترجمان ایرانی درون عصر قاجار بود. برخی از مـهمترین شاهکارهای ادبیـات جهان همچون اغلب آثار الکساندر دومای پدر، نخستین بار درون عصر پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار توسط او بـه فارسی برگردانده شد. همچنین برگردان دو رمان بزرگ «سه تفنگدار» و «کنت مونت کریستو»ی او اوست.
پدرش فرزند ششم عباس مـیرزا ولیعهد (پسر فتحعلی شاه قاجار) بود و مانند پدر از خدمات دولتی گریزان بود و عمر خود را بـه مطالعه و تحریر و ترجمـه گذراند. وی با مـیرزا ابوالحسن جلوه، کـه از فلاسفه و عرفای نامـی ایران است، دوست و همنشین بود.
* یکی از مشاهیر دیگر این آرامگاه، «هادی تجویدی» هست که سال 1318 درون این بابوبه مدفون شده اما طرح توسعه شبستان گورستان اثری از محل دفنش باقی نگذاشته است. او نگارگر، نوازنده و هنرمند ایرانی هست که مـینیـاتور ایرانی را بعد از نزدیک بـه سه سده وقفه و رکود بـه سبک و شیوه اصیل و سنتی خود برگرداند و پایـهگذار مکتبی نوین درون مـینیـاتور معاصر با نام مکتب مـینیـاتور تهران شد. او را حلقه اتصال هنر نگارگری سنتی بـه نسل امروز مـیدانند.
تجویدی درون شاعری نیز دستی داشت و تخلص «تائب» را به منظور خود انتخاب کرده بود.
* سرتیپ علیاکبر درخشانی نیز از افسران پایـهگذار ارتش جدید ایران هست که درون این آرامگاه مدفون است. او از زمان احمدشاه قاجار خدمت نظام خود را شروع کرد، پدرش از اولین افسران ایرانی بریگاد قزاق بود. جدش درون پی عهدنامـه ترکمانچای مـیان دولتهای ایران و روسیـه همراه تعداد زیـادی از اهالی و سرخیلان ایلات حاضر بـه قبول تابعیت روسیـه نشد و از منطقه نخجوان بـه جنوب رود ارس کوچ د.
او درون دوران خدمت درون ژاندامری درون معیت فوج ششم مامور قلع و قمع اشرار لرستان شد.
در سالهای پایـانی حکومت محمدرضا شاه وی از مخالفان شناخته شد و به طور دائم تحت نظر بود. او فروردین ۱۳۵۷ درون منزلش توسط مامورین ساواک بـه اتهام جاسوسی به منظور شوروی، دستگیر شد و در زندان اوین درگذشت.
* حیدر رقابی شاعر و فعال سیـاسی دیگری هست که سال 66 درون این آرامگاه بـه خاک سپرده شده است.
حیدر رقابی (حیدرعلی) از فعالان سیـاسی دهه 1332 درون ایران بود. پدرش باجناق محمدحسن شمشیری از هوادارن مصدق بود و مادرش با مادر بیژن ترقی، ترانـهسرای معروف، عمو بودهاند.
او ملیگرا بود. مـهمترین شناختی کـه از حیدر رقابی درون ایران وجود دارد این هست که وی با تخلص بـه “هاله”، سراینده شعر ترانـه “مرا ببوس” با صدای حسن گلنراقی است.
* درون آرامگاههای خانوادگیای کـه در ابن بابویـه قرار دارد سنگ قبری بـه نام حسین سمـیعی (ادیبالسلطنـه) است. او دولتمرد، نماینده مجلس، سناتور و ادیب رشتی اواخر دوره قاجار و اوائل دوره پهلوی بود کـه ریـاست فرهنگستان ایران را برعهده داشت.
مزار حسین سمـیعی
* «حاج محمدحسن شمشیری» درون 1340 درون ابن بابویـه بـه خاک سپرده شده است. او از بازاریـان ثروتمند و متمول تهران و از برجستهترین حامـیان جبهه ملی بود کـه کمکهای مالی او بـه مصدق درون جریـان نـهضت ملی شدن صنعت نفت، نقش بـه سزایی درون موفقیتهای این نـهضت داشت.
وی کـه به خاطر اهتمام درون خرید اوراق قرضه درون واقعه چاپ اوراق قرضه ملی توسط دولت مصدق و تشویق دیگران بـه خرید این اوراق، با عنوان «قهرمان قرضه ملی» نیز معروف است، بـه دلیل استقامت درون پشتیبانی از مصدق مدتی طعم زندان و تبعید را نیز چشید.
او صاحب چلوکبابی معروف شمشیری واقع درون سبزه مـیدان تهران بود کـه مرغوبیت غذای آن به منظور سالها زبانزد خاص و عام بود و مشتریـان بسیـار داشت. آشنایـان برنجکار شمشیری از گیلان، برنج دمسیـاه درجه یک و دامداران دوست او از ملایر و همدان گوشت کبابی اعلا و مرغوب را با وانت یخچالدار، منظما بـه چلوکبابی وی واقع درون سبزه مـیدان مـیرساندند و تهیـه چلوکباب بسیـار مطبوع با نـهایت دقت و سلیقه از این محصولات و رضایت کارکنان و مشتریـان چلوکبابی، نـهایتا چلوکبابی شمشیری را درون تهران بی نظیر و بیرقیب ساخت، بـه طوریکه هر ظهر و شام با وجود سالن بزرگ این رستوران، مشتریـان بسیـاری ناگزیر بودند به منظور خوردن چلوکباب مدتی بـه انتظار بایستند.
او با حسن خلق و خوشرفتاری او با طبقات مختلف مردم بود و چون از فقر و فاقه بـه ثروت بسیـار رسیده بود، هرگز طبقات محروم و مردم فقیر جامعه را نیز فراموش نمـیکرد.
در جریـان انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی، حاجی شمشیری با تلاش و پیگیری فراوان، تقریبا تمامـی بازاریـان تهران را تشویق کرد که تا به نامزدهای جبهه ملی، از جمله دکتر مظفر بقایی، حسین مکی و … ، رای بدهند و در این کار ایمان و اعتقاد کامل خود را نسبت بـه مصدق نشان داد و ثابت کرد.
هنگامـی کـه مصدق بـه نخستوزیری ایران رسید، بازاریـان هر تقاضایی داشتند از طریق «حاجی شمشیری» بـه نخستوزیر اطلاع مـیدادند و متقابلا خواستههای مصدق از بازاریـان توسط شمشیری بـه آنان اطلاع داده مـیشد. اما جالب اینجاست کـه در سرتاسر دوران زمامداری مصدق، حاجی شمشیری حتی یک تقاضای نامشروع هم بـه دفتر نخستوزیری تسلیم نکرد و برای خودش هم هیچ تقاضایی نداشت.
در جریـان اختلاف مصدق و کاشانی جانب مصدق را گرفت و در برابر روحانی مورد علاقهاش، آیتالله کاشانی موضعگیری کرد. بعد از وقایع 28 مرداد و سقوط دولت مصدق، حاجی شمشیری بـه جرم پایمردی درون حمایت و طرفداری از مصدق زندانی و مدتی بعد محاکمـه و به جزیره خارک تبعید شد.
شمشیری با زحمت زیـاد درون جزیره خارک یک مزرعه سبزیکاری احداث کرد و با پیگیری زیـاد توانست چند راس شیرده بـه آنجا بیـاورد.
شمشیری بعد از هفتماه از زندان جزیره خارک آزاد شد و به تهران بازگشت. او بعد از بازگشت از تبعیدگاه و در زمانی کـه فضلالله زاهدی نخستوزیر بود، چون معتقد بود بعد از رفتن مصدق، بازار غارت بیتالمال و رشوه و فساد و ارتشا رونق پیدا کرده است، تصمـیم گرفت سه مـیلیون تومانی را کـه در دوران زمامداری مصدق بـه بانک بیمـه پرداخته بود، از این بانک بعد بگیرد.
گرچه بانک اشکالات و بهانـههای فراوانی را به منظور پس نپول مطرح کرد، اما سرانجام شمشیری موفق بـه بازپس گیری سه مـیلیون تومان خود شد. وی بخشی از این مبلغ را صرف بازسازی و افتتاح مجدد چلوکبابی خود درون ابتدای ورودی بازار تهران (سبزه مـیدان) کرد و بقیـه آن را به منظور ساختن بیمارستانی درون قسمت شمالی بیمارستان نجمـیه کـه از موقوفات نجمالسلطنـه، مادر مصدق بود، خرج کرد. شمشیری بعد از احداث این بیمارستان، آن را وقف کرد و تولیت آن را نیز بـه دکتر مصدق سپرد.
در زمان حکومت علی امـینی، شمشیری بر اثر عارضه سکته قلبی درگذشت.
* «غلامحسین صدیقی نوری» از جمله مشاهیر ایران هست که سال 1370 درون ابن بابویـه بـه خاک سپرده شده است. او استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) محمد مصدق بود.
صدیقی ازانی بود کـه دانش جامعهشناسی را بـه ایران آورد و از موسسان مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته بـه دانشگاه تهران) بود. وی همچنین سالها عضو هیئت امنای بنیـاد فرهنگ ایران بود.
وی را پدر علم جامعهشناسی درون ایران دانستهاند.
پس از 28 مرداد 1332 مدتی بـه زندان افتاد و محاکمـه شد. درون جریـان محاکمـه از دکتر مصدق تجلیل کرد.
* سنگ قبر «شیخ محمود ذاکر زاده تولائی» (حلبی) از جمله سنگهایی بوده هست که درون ورودی بقعه شیخ صدوق قرار گرفته بود اما بـه دلیل توسعه شبستان آن سنگ برداشته شده و اثری از مزار او نیست. حلبی 1376 درون تهران درگذشت. او را از پایـهگذاران انجمن حجتیـه مـهدویـه دانستهاند.
او از هواداران نـهضت ملی شدن صنعت نفت بود اما بعد از کودتای 28 مرداد از سیـاست کناره گرفت و توجهش بـه افزایش تعداد بهائیـان درون ایران باعث شد “انجمن نقد بهائیت” را پایـهریزی کند کـه بعدها بـه نام انجمن حجتیـه مـهدویـه نامـیده شد.
در ابتدای جوانی محمود حلبی درون راه بازگشت از سفر کربلا بـه بیماری صعبالعلاجی دچار و آنجا بدست حسنعلی نخودکی اصفهانی درمان شد. این حادثه باعث شد کـه وی بـه شاگردان حسنعلی نخودکی بپیوندد و شاخصترین شاگرد وی شود.
وی درون 80 سالگی بـه بیماری قلبی مبتلا مـیشود و در دی 1376 درگذشت.
* درون نزدیکی ابن بابویـه صحن امامزاده هادی قرار گرفته کـه با دفن اموات درون صحن این دو آرامگاه، آنـها دیگر بـه هم پیوستهاند.
شـهدای فدائیـان اسلام هم درون جوار امامزاده هادی دفن شدهاند.
* مزار ابوالحسن خانعلی، درون این آرامگاه قرار گرفته است. معلمـی کـه پیش از انقلاب درون جریـان اعتراضی صنفی شـهید شده است.
اردیبهشت 1340 وقتی کابینـه تازه تاسیس شده جعفر شریف امامـی لایحهای درباره حقوق فرهنگیـان بـه مجلس تقدیم کرد موجب واکنش فرهنگیـان شد. جمعی از معلمان به منظور اعتراض بـه این لایحه، 12 اردیبهشت ماه سال 1340 مقابل مجلس شورای ملی تجمع د و شعارهایی علیـه دولت سردادند. وقتی تلاش ماموران به منظور متفرق معترضان با ماشینهای آبپاش بـه نتیجه ای نرسید رییس کلانتری مـیدان بهارستان، با کلت بـه سوی معلمان شلیک کرد و گلولهای بـه سر ابوالحسن خانعلی معلم جوان حاضر درون این تجمع اصابت کرد. تجمع صنفی و آرام فرهنگیـان، بعد از این تیراندازی شکل یک تظاهرات را بـه خود گرفت و معلمان شروع بـه شعار علیـه دولت و نخستوزیر وقت د و تجمع بـه خشونت کشید.
13 اردیبهشت تابوت این معلم شـهید بر روی دستان دانشآموزان و معلمان غمزده بـه سمت مـیدان بهارستان بـه حرکت درآمد گفته مـیشود از کودتای 28 مرداد بـه بعد، تهران چنین جمعیتی درون خیـابانهای خود ندیده بود.
این جریـان باعث استعفای شریف امامـی شد و در کابینـه بعدی نماینده معلمان بـه عنوان وزیر آموزش منصوب شد.
در اجتماع عظیم معلمان درون 18 اردیبهشت 1340 روز 12 اردیبهشت را روز معلم اعلام شد. بعد از انقلاب شـهادت آیتالله مطهری درون 11 اردیبهشت سال 1358 باعث شد کـه روز معلم تثبیت شود.
در این آرامگاه مشاهیر و نامآوران کم نیستند. به منظور توسعه بقعه شیخ صدوق، تعدادی از سنگ قبرهای تاریخی این مجموعه تخریب شده است. بنا بر پژوهشی کـه سیداحمد محیط طباطبایی، پژوهشگر تهران قدیم، درون این گورستان انجام داده، حدود 260 نفر از رجال معاصر ایران، درون گورستان ابنبابویـه آرمـیدهاند کـه البته آثاری از برخی از این مشاهیر درون این آرامگاه یـافت.
* «حسین کوهی کرمانی» ادیب، محقق، روزنامـهنگار و شاعر اهل کرمانی هست که درون این آرامگاه دفن شده است. درون اوان کودکی تحصیلات چندانی نکرد و در اداره یکی از روزنامـهها بـه شاگردی پرداخت. وی درون سال 1302 اقدام بـه تاسیس و انتشار “نسیم صبا” کرد. کوهی بعدها از کار روزنامـهنگاری دست کشید و به عضویت وزارت فرهنگ درآمد. وی یکی از ارادتمندان ملکالشعرای بهار و از طرفداران سرسخت سیدحسن مدرس بود.
او از نخستینانی هست که بـه گردآوری ادبیـات عامـیانـه پرداخت و مدتها درون کار تصحیح نسخهها و چاپ آثار متقدمان فعالیت داشت کـه در این راه، ملکالشعرای بهار و سعید نفیسی او را یـاری مـید.
“ترانـههای ملی – فهلویـات” وی را پروفسور کریستین سن بـه آلمانی و پرفسور «هانری ماسه» بـه فرانسه ترجمـه کردهاند. وی درون تهران درگذشت.
* محمدحسین سیفی قزوینی (عمادالکتاب) استاد خوشنویسی نستعلیق بود کـه از راه کتابت و تعلیم خط، امور زندگی خود را اداره مـیکرد. او همچنین علاوه بر استادی خط احمدشاه، درون دربار رضاشاه نیز سمت خوشنویس مخصوص و استادی ولیعهد را بـه عهده داشت.
او آخرین استاد کل خط نستعلیق درون ایران هست که از کتیبه که تا غبار را استادانـه مـینوشت و اولین خوشنویسی هست که رسمالمشق را به منظور استفاده نوآموزان ابداع و چاپ کرد.
سال 1312 شمسی از طرف انجمن آثار ملی ایران مامور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی درون طوس شد و بعد از آن، کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، مدرسه رضاییـه، دانشگاه تهران و دانشگاه معقول و منقول را نوشت.
* استاد «علیاکبر خوشدل تهرانی» از شاعران مذهبی و مدیحه سرای ایران است. او بعد از اتمام تحصیلات فقهی، بـه سیر و سیـاحت روی آورد و در طول سی سال ایران، عراق، مصر، ترکیـه، حجاز، افغانستان، پاکستان و هندوستان را با پای پیـاده طی کرد و چهار بار بـه زیـارت خانـه خدا رفت.
مزار علیاکبر خوشدل تهرانی
او بعد از آن درون تهران ماندگار شد و به شعر و شاعری پرداخت.
خوشدل، درون غزل، قصیده، قطعه و مثنوی، شعر مـیسرود. او بیشتر بـه عنوان یک شاعر مذهبی و مدیحهسرا شناخته شده است.
* هنوز درون حال جستجو هستم کـه حضور جوانی کـه خاضعانـه درون کنار قبری ایستاده هست توجهم را جلب کرد. زیرفاتحهای خواند، با اینکه سری به منظور دیدن من کـه حالا تقریبا نزدیکش ایستادهام برنمـیگرداند اما کنجکاوی اجازه نمـیدهد کـه از او درباره صاحب قبر نپرسم و البته او چیز بیشتری از آنچه کـه روی سنگ نوشته نمـیگوید: او ادیب و عارف معاصر، شیخ موسی دبستانی است.
حجتالاسلام والمسلمـین فاطمـینیـا درباره او گفته است: آ شیخ موسی دبستانی را من زیـارت کردم. خیلی لطیف بود. از شاگردان آیتالله قاضی بود. یک شب بلند مـیشود به منظور نماز شب. قبل از بیدار شدن به منظور نماز شب درون خواب مـیبیند کـه یک نفر گفت: «یـا موسی إقبل و لا تخف انک من العاملین» (ای موسی رو کن و نترس کـه تو درون امانی.) نماز شب را خواند و خوابید، دیگر بلند نشد. همانطور درون خواب رفت.
مزار شیخ موسی دبستانی
* درون این آرامگاه مزار «جواد فاضل» نیز وجود دارد. فاضل درون کار نویسندگی و ترجمـه متون عربی و دینی قدرت بالایی داشت و از خود آثار دینی و داستانهای متعددی کـه بارها تجدید چاپ شده، بـه یـادگار گذاشت. ترجمـه نـهج البلاغه و صحیفه کامل سجادیـه از معروفترین آثار ارزشمند اوست.
بر روی سنگ مزار او کـه در 45 سالگی درگذشته هست این رباعی نوشته شده هست که:
زان دم کـه جام عمر ترا آشنا شکست / مـینای اشک، درون صدف آشنا شکست
در هر نوشتهام، غمـی رنجی نـهفته هست / این رنجهای ماست، کـه آخر ترا شکست
* علامـه «مـیرزا طاهر تنکابنی» از دیگر مدفونان این آرامگاه است. او از دانشمندان اسلام درون قرن 14 هجری، فقیـه، فیلسوف، حکیمـی عارف و از رجال سیـاسی معاصر ایران، بـه او لقب علامـه خاتمالحکماء دادهاند. او درون دوره اول و سوم نماینده مردم تهران مجلس بوده است. یکی از کتابخانـههای مـهم تهران با بیش از چهار هزار جلد متعلق بـه او بوده کـه به کتابخانـه مجلس شورای اسلامـی فروخته شده است.
محمدطاهر تنکابنی طبق وصیتش، درون جوار استادش مـیرزا ابوالحسن جلوه، بـه خاک سپرده شده است.
آیتالله «سیداسدالله مـیرسلامـی خارقانی» نیز از اولین منادیـان اصلاحگری دینی و از جملهانی هست که طرح بازنگری درون برخی از عقاید موروثی شیعه امامـی را مطرح کرد. خرقانی زمانی کـه از مبارزان نـهضت مشروطه بود و پس از آن نیز تبعید شد.
* درون این آرامگاه آیتالله «محمدصادق فخرالاسلام افشار» نیز مدفون است. او ابتدا مسیحی بود و سپس بـه مذهب تشیع گروید. وی صاحب کتابهائی بـه نام انیسالاعلام ، بیـانالحق ، برهان المسلمـین، افتخارات اسلام.
آیتالله «مـیرزا ابوالقاسم فلسفی تنکابنی» نیز درون این آرامگاه دفن شده است. او فرزند آیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی و برادر بزرگتر حجتالاسلام حاج شیخ محمدتقی فلسفی واعظ شـهیر و آیتالله حاج مـیرزا علی فلسفی بود.
مزار علامـه علیاکبر غفاری را مـیتوان درون این آرامگاه یـافت. فقیـه و محدث، محقق کـه سالها درون احیـاء و اصلاح متون اسلامـی تلاش کرد. او به منظور انتشار بیش از 100 جلد کتاب درون سال 82 بـه عنوان چهره ماندگار برگزیده شد. غفاری آبان ماه سال 83 دیده از جهان فروبست.
* «طهماسب قلیخان کرمانشاهی» (وحدت)، شاعر عصر قاجاریـه کـه نام اصلیاش طهماسبقلیخان متخلص بـه وحدت و ملقب بـه افصح المتکلمـین عصر ناصری است. او از از مشایخ سلسله نعمتاللهی بود و سالها بـه تدریس و تهذیب و ریـاضت مشغول.
* آیتالله «سیدجعفر دینپرور دربندی» نیز از دیگر خفتگان این آرامگاه است. او از علمای تهران بود کـه در سال 1263 شمسی درون نجف اشرف متولد شد. او درون کمال زهد و قناعت و مناعت طبع بـه تحصیل و تدریس معارف دینی پرداخت. نماز جماعتش درون شمـیرانات و دربند با استقبال مردم تهران برگزار مـیشد. او درون 1343 شمسی درگذشت و در آرامگاه خانوادگیاش درون این بابویـه بـه خاک سپرده شد.
* «محمود محمود» هم از ملیون و آزادیخواهان پرحرارت و فعال معاصر ایران بود کـه به دلیل مشابهت نام خانوادگیاش با رضاخان پهلوی بعد از کودتای 1299 مجبور شد نام خانوادگیاش را تغییر دهد.
محمود کـه یک دوره نماینده مردم اصفهان درون مجلس بود، چند کتاب درون حوزه علوم تربیتی نیز تالیف کرده است.
او درون سال 1344 و در سن 84 سالگی درون حالی کـه نابینا شده بود درگذشت. کتابخانـه شخصیاش کـه شامل کتابهای ارزشمند خطی بود بنا بر وصیتش بـه کتابخانـه مرکزی دانشگاه تهران اهدا شد.
* یکی از مفسران قرآن کریم نیز درون این آرامگاه مدفون است. دکتر «محمدجعفر اسلامـی» کـه کتابی نیز با عنوان دائرةالمعارف قرآن ترجمـه کرده است.
* مزار «ابوالقاسم پاینده» نیز درون این آرامگاه قرار دارد. او روزنامـهنگار، داستاننویس، و مترجم برجسته ایرانی بود کـه در 1292 درون اصفهان متولد شد و در 18 مرداد 1363 درون تهران درگذشت. وی مدیریت مجله صبا را کـه در سال 1321 تاسیس کرده بود عهدهدار شد و آن را درون زمره یکی از موفقترین نشریـات درون تاریخ مطبوعات ایران ثبت کرد. او درون یکی از نشستهای سازمان همکاری اسلامـی نماینده ایران بود. پاینده علاوه بر ترجمـه زیبای قرآن نثر زیبایی درون ابتدای آن با عبارات زیبا و شیرین و شیوهای مخصوص خود نگاشته هست که مورد توجه آیتالله بروجردی قرار مـیگیرد.
* «مـیرزا لطفعلی نصیری» ملقب بـه صدرالافاضل، دانشمندی فاضل و از مشاهیر علم و تقوی درون قرن چهاردهم هجری بوده است.
* «سیدمحمد تنکابنی» نویسنده کتاب ایضاحالفوائد، کـه مراتب قداست و زهد و تقوای وی زبانزد خاص و عام است.«یحیی دولتآبادی» از علمای معروف اصفهان کـه به تاسیس مدارس نوین پرداخت و کتابش اولین کتاب درسی به منظور تدریس درون مدارس جدید بود. از تالیفات وی کتاب «علی » درون آموزش ابتدایی و «حیـات یحیی » درون چهار جلد را مـیتوان نام برد.
* «مـیرزا محمدحسین سیفی قزوینی» ملقب بـه عمادالکتاب و از استادان خوشنویس خط نستعلیق درون یکصد سال گذشته بود کـه پیرو و گسترش دهنده سبک و شیوه خاص مـیرزای کلهر هست در این بابویـه آرمـیدهاند.
* آیتالله «سیدمحمدحسین درچهای» – از محدثان شیعه و برادر سیدمحمد باقر درچهای، حجتالاسلام شـهید «مقدسیـان» از مبارزان فدائیـان اسلام و همرزم شـهید آیتالله محلاتی، حجتالاسلام «حسن خندقآبادی»(علامـی) از علما و دانشمندان تشیع، آیتالله «مسیح طالقانی» از استادان حوزه ، «محمدعلی مظفری» و بنیـانگذار یتیمخانـههای مظفری درون این آرامگاه دفن شدهاند.
* آیتالله «شیخ هادی مدرس نوری»، آیتالله «هاشمـی کاشانی»، آیتالله «سیدخلیل زرینکیـا لاریجانی»، آخوند «ملاعلی اکبر فیروزکوهی»، حجتالاسلام «ثابت الموتی»، آیتالله «شیخ محمد آملی»، آیتالله «مجدالمحققین شیخالاسلامـی شیرازی»، حجتالاسلام والمسلمـین «سیدرضا دربندی» از دیگر علمای شیعه مدفون درون جوار شیخ صدوق هستند.
آرامگاه «صدیقه دولتآبادی» از اولین فعالان حقوق زن درون ایران نیز همـینجاست.
حتی «معصومـه عزیزی بروجردی» معروف بـه «مـهوش» خواننده قبل از انقلاب نیز درون این آرامگاه قرار دارد.
این آرامگاه از گذشتهها اهمـیت ویژه سیـاسی و مذهبی یـافته و بسیـاری از چهرهای دنیـای ادب و عرفان و سیـاست وصیت کرده بودند کـه در آن دفن شوند.
جالب هست که محمدرضا شاه پهلوی نیز مانند مصدق وصیت کرده بود درون ابن بابویـه دفن شود، اما شاید روزگار تاوان اجرا نشدن وصیت مصدق را از او گرفت و فراز و فرودهای دنیـا مدفن او را جایی غیر از خاک ایران قرار داد.
بقعه ابن بابویـه 5 دی 1375 با شماره ثبت 1816 بهعنوان یکی از آثار ملی بـه ثبت رسیده است. وزارت کشور سال 1373، دستور منع دفن مردگان را درون این محدوده صادر کرد. گرچه تاریخ نگاشته شده بر برخی از سنگها حکایت از این دارد کـه هنوز معدود مردگانی هستند کـه در این آرامگاه دفن مـیشوند و کم نیستند سنگهایی کـه مـیتوانی عنوان “رزرو” حک شده روی آنـها را ببینی.
آرامگاه ابن بابویـه، گرچه درون گذر ایـام حوادث زیـادی بـه خود دیده، اما امروز بـه موزه مشاهیر و برخی فرزانگان خفته تاریخ معاصر ایران بدل شده است. وقتی از پیرمردی محل دفن این نامهای آشنا را جویـا مـیشدم، گفت: «نشانها درون اینجا از بین رفتهاند، نامها را جستجو کنید.»
ایسنا – حمـیده صفامنش
[محرم | فن و هنر ایران زمـین - Part 13 یادداشت بقایی آه دل درویش به سوهان ماند گر خود نبرد برنده را تیز کند]